9 ‏‏و گاهی به وعدۀ شفاعت شافعین علیهم السلام انسان را از ساحت‏‎ ‎‏قدس آنها دور و از شفاعت آنها مهجور می نمایند، زیرا که انغمار در گناهان‏‎ ‎‏کم کم قلب را سیاه و منکوس کند و انسان را به سوء عاقبت منجرّ نماید. و‏‎ ‎‏طمع شیطان از انسان دزدیدن ایمان است؛ دخول در گناهان را مقدّمۀ آن قرار‏‎ ‎‏می دهد تا به نتیجۀ مطلوبه برسد. انسان اگر طمع شفاعت دارد، باید در این‏‎ ‎‏عالم با سعی و کوشش رابطۀ بین خود و شفعای خود را حفظ کند و قدری تفکّر‏‎ ‎‏در حال شافعان محشر نماید که حال آنها در عبادت و ریاضت به کجا رسیده‏‎ ‎‏بود. فرضاً که شما با ایمان از دنیا بروید، ولی اگر بار گناهان و مظالم سنگین‏‎ ‎‏باشد ممکن است در عذابهای گوناگون برزخ و قبر از شما شفاعت نشود؛‏‎ ‎‏چنانچه از حضرت صادق منقول است که «برزخ شما با خودتان است.»‏‎و‏‎ ‎‏عذابهای برزخ طرف قیاس با عذابهای این جا نیست، و طول مدّت برزخ را‏‎ ‎‏جز خدا کسی نداند، شاید میلیون میلیونها سال طول کشد. و ممکن است در‏‎ ‎‏قیامت نیز پس از مدّتهای طولانی و عذابهای گوناگون طاقت فرسا شفاعت‏‎ ‎‏نصیب ما شود، چنانچه در احادیث نیز این معنی وارد است.‏ ‏‏‏‏پس، غرور شیطان انسان را از عمل صالح باز دارد و انسان را یا بی‏‎ ‎‏ایمان یا با بارهای سنگین از دنیا ببرد و به شقاوت و بدبختی گرفتار کند. و‏‎ ‎‏گاهی با وعدۀ رحمت واسعۀ ارحم الرّاحمین دست انسان را از دامن رحمت‏‎ ‎‏کوتاه کند؛ غافل از آن که این همه بعث رسل و ارسال کتب و فرو فرستادن‏‎ ‎‏فرشتگان و وحی و الهام به پیغمبران و راهنمایی طریق حق، از رحمت ارحم‏‎ ‎‏الرّاحمین است. عالم را رحمت واسعۀ حق فرو گرفته و ما در لب چشمۀ‏‎ ‎‎‏حیوان از تشنگی به هلاکت می رسیم.‏ ‏‏بزرگتر رحمتهای الهی قرآن است؛ تو اگر به رحمت ارحم الرّاحمین‏‎ ‎‏طمع داری و آرزوی رحمت واسعه داری، از این رحمت واسعه استفاده کن.‏‎ ‎‏طریق وصول به سعادت را باز نموده و چاه را از راه روشن فرموده. تو خود به‏‎ ‎‏پای خود در چاه می افتی و از راه معوج می شوی، رحمت را چه نقصانی‏‎ ‎‏است؟ اگر ممکن بود طریق خیر و سعادت را به مردم به طور دیگر نشان‏‎ ‎‏بدهند، می دادند، به موجب وسعت رحمت؛ و اگر ممکن بود اکراهاً مردم را‏‎ ‎‏به سعادت برسانند می رساندند؛ لکن هیهات! راه آخرت راهی است که جز‏‎ ‎‏با قدم اختیار نمی توان آن را پیمود؛ سعادت با زور حاصل نشود؛ فضیلت و‏‎ ‎‏عمل صالح بدون اختیارْ فضیلت نیست و عمل صالح نمی باشد؛ و شاید‏‎ ‎‏معنی آیۀ شریفۀ ‏‏لا اِکْراهَ فِی الدّین ‏‏نیز همین باشد.‏ ‏‏بلی، آنچه در آن، اِعمال اکراه و اجبار می توان نمود صورت دین الهی‏‎ ‎‏است نه حقیقت آن. انبیاء علیهم السلام مأمور بودند که صورت را با هر طور‏‎ ‎‏ممکن است تحمیل مردم کنند تا صورت عالم صورت عدل الهی شود و مردم‏‎ ‎‏را ارشاد به باطن نمایند تا مردم به قدم خود آن را بپیمایند و به سعادت برسند.‏‎ بالجمله، این نیز از غرور شیطان است که دست انسان را با طمع‏‎ ‎‏رحمت از رحمت کوتاه کند.‏ 🕋🕋🕋🕋🕋 کانال رسمی معاونت جامعه و مردم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ویژه ائمه محترم جماعات https://eitaa.com/emam_jamaat