. شب و روز عاشورا از بعد غیبتت به سر ما چه ها رسید لحظه به لحظه محنت و درد و بلا رسید پایین نرفته آب خوشی از گلوی ما از لحظه ای که پای تو در ذی طُویٰ رسید چندی ست کار ما شده اثبات بودنت بنگر که کار نوکر تو به کجا رسید آقا خودت برای ظهورت دعا نما بنگر که صبر و حوصله ها انتها رسید در روضه های روز دهم جان به لب شدیم وقت مرور مقتل خون خدا رسید با قتل صبر جدّ غریب تو کشته شد هر کس برای جایزه کربوبلا رسید وای از دمی که خنجر خود را کشید شمر با چکمه روی سینه ی خون خدا رسید شد آسمان کربوبلا تیره، ناگهان خنجر میان حنجر نورالهدی رسید از باب سرخ کردن موی سفید شاه خون از رگ بریده به جای حنا رسید با اشک و ناله خواهر محنت کشیده اش پیش تنی که پُر شده از ردّ پا رسید نعش یزیدیان، همه غسل و کفن شدند اما به شاه کربوبلا بوریا رسید پیش رقیه، کاش نمی خورد خیزران وقتی سرش میانه ی طشت طلا رسید آرام شد رقیه میان خرابه چون بر روی دامنش، سر  ِ از تن جدا رسید گفت ای پدر به روی لبت جای بوسه نیست از چه به روی لعل تو چوب جفا رسید بابا ببین که مادر پهلو شکسته ات بهر ظهور منتقمت با دعا رسید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .