. دیشب به یاد بی‌خواب شده بودم و زمزمه می‌کردم: "چون کودکی که با پدرش رفته تا نجف..." این مصرع تبدیل شد به غزل زیر؛ تقدیم به قلب گداخته‌ی شیعیان مولا: ما شیعه‌ایم، چشم به مولا و جان به کف ما شیعه‌ایم، ثبت سجلّی است این شرف ما "آه"، ما گدازه‌ی آتشفشان عشق کز صبح روز حادثه جاری است هر طرف ما، "هیچ"، ما ارادت محضیم، عاشقیم والاترین طریقت دنیاست، این هدف ما ذره‌ای غبار کف پای زائری کز کهنه کوچه‌های زمان رفته تا نجف ما انتظار خفته‌ی تاریخ بوده‌ایم تا روز انتقام شهیدان دشت طف ما نیزه‌های خیبر و شمشیر نهروان ما شیعه‌ایم، عازم قدسیم، صف به صف ✒️ ✍ .