‌. بند اول: وجودم لبریزه از درد منو ظلمِ کوفه پیر کرد نوشتم نامه که برگرد زیاده تو کوفه نامرد با چشای تر با دلِ مضطر گفتم حسین جان که برگرد کاشکی برگردی که نداری تو اینجا ای آقا یه همدرد از روی دارالعماره کرب و بلا مشخصه عاشورا رو میبینم و خواهرتو کی به کَسه قلوبهم مَعَک حسین سیوفهم عَلَیک حسین بند دوم: زدن تا که حلقه دورم منو فکره کشتنت کُشت همه کوفی رو میشناسن که میزنه خنجر از پُشت کوفیا پَستن فکره دینارن بی وفا هستن حسین جان خنجرا تیزه چشماشون هیزه بی حیا هستن حسین جان اگه شکستن سرمو فدا سرای بچه هات دارم میرم ولی بدون تنگ میشه این دلم برات قلوبهم مَعَک حسین سیوفهم عَلَیک حسین بند سوم: الهی برگردی آقا بری تو سمت مدینه الهی که خواهر تو سرت رُ رو نی نبینه بدجور آزردم از غمت مردم مردم از داغ اسارت کوفیا اینجا فکر خلخالن تا که بردارن به غارت بگو آقا به علمدار کنه مشکارو پر از آب که میبندن آب و آقا نشه طفلت اینجا بی تاب قلوبهم مَعَک حسین سیوفهم عَلَیک حسین 🎵: 📝: (طاها تحقیقی) 👇