‍ . جواب: آه و‌ وایلتا وای از این غم بند اول بی عمامه بدون عبا پا برهنه بدون عصا پیرمرد بنی هاشمُ میدَووندن توی کوچه ها(میکشیدن توی کوچه ها) بسکه پشـ/ـت مرکب/تو کوچه/دویده خسته‌شُـ/ـده دیگه/نفسِش/بریده درد و غمهاش تمومی نداره یاد مادر مثه ابر میباره بند دوم روضه خونه برا مادرش تا به دیوار میگیره پرش سیلی که میخوره از عدو تار میبینه دو چشم ترش تا زمین/میخوره/تو‌خونه/پشت در زیر لب/میخونه/وای مادر/وای مادر سینه ی مادر و میخ اون در کاشکی بودم بجای تو‌مادر بند سوم از مدینه میره کربلا تا میبینه آتیش شد به‌پا رد میشه تا نسوزه مثه عمه زینب توی خیمه ها اما دیـ/ـگه بینِ/خونه بیـ/ـماری نیست مثل خیـ/ـمه تو‌خو/نه گرفـ/ـتاری نیست خیمه میسوزه در پیش عمه... سید الساجدین بین خیمه... ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: محمد علی انصاری https://eitaa.com/emame3vom/43706 •👇