. سنتی مهدوی ای زائر قبر امام باقر قبری که ندارد جز تو یک زائر حائر ندارد ذاکر ندارد یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 قبر نورالهدی، بی سایبان است در روز شهادت،بی روضه خوان است چه سوت و کور است پر از مأمور است یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 راوی کربلا از غم رها شد مرهم بر درد او، زهر جفا شد محنت کشیده قدّش خمیده یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 گرچه در ذی الحجّه راحت شد از غم در اصل، شد شهید از داغ محرّم کشته شد گویا ظهر عاشورا یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او هم نالیده از وداع آخر دیده عمّه زده بوسه بر حنجر دیده در صحرا شاه تنها را یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او جدّش را دیده در خون تپیده دشمن سرش را از قفا بریده رفته از جفا زیر دست پا یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده وقتی سر جدّش جدا شد بر سر عمّامه ی او دعوا شد شد ارباً اربا زیر مرکبها یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 او هم عطشان بوده بین دو دریا دویده روی خار ،در بین صحرا گردیده مضطر بین یک لشکر یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او هم رفته تا شام با قلب پردرد خورده تازیانه از خصم نامرد با اشک بسیار رفته به بازار یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 او طعنه شنیده از مردم شام او سنگباران شده از بالای بام با دست بسته سرش شکسته یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده ناموسش را در بزم دشمن شد نقش لب او ،دعای مردن از لب قاری گشته خون جاری یا صاحب الزّمان آجرک الله.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .