. تا باز شد در، وضع پشت در عوض شد طوری لگد زد، ناله ی مادر عوض شد تا خواند زهرا فضه را در بین آتش از شرم، رنگ چهره ی حیدر عوض شد این صبرِ حیدر، از جهادش نیست کمتر طرز جهاد فاتح خیبر عوض شد از رنگ خون و رنگ خاکستر، نمایِ پا تا سر صدیقه ی اطهر عوض شد کنج عبای مرتضی را بست بر دست تا که مسیر حرکت لشگر عوض شد طوری به بازویش غلافی بی حیا خورد شکل قنوت فاطمه دیگر عوض شد تا قبل از آن، محشر بهشتی بود تنها از بعد آن غم، صحنه ی محشر عوض شد آری تعجب کرد حیدر چون که هر روز می دید رنگِ رَختِ بر بستر عوض شد گهوار محسن که نشد این تخته باشد تابوت، بهر همسر او، درعوض شد در کربلا مسمار شد تیر سه شعبه محسن گلویش با علی اصغر عوض شد محمد جواد شیرازی- فاطمیه ۱۴۰۰✍ .