روضه ( به مدینه خبر سوختنش را نبرید ) - حاج محمود کریمی.mp3
36.21M
📋 به مدینه خبر سوختنش را نبرید ✔️ | حاج محمود کریمی ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به مدینه خبر سوختنش را نبرید در سایه بیایید تنش را نبرید پیش او نام حسین و حسنش را نبرید از روی سینه ی او پیراهنش را نبرید بگذارید که راحت بدهد جان زینب هر چه کردند نسوزد دم آخر که نشد یا کمی کم بشود گریه ی خواهر که نشد یا عباس نگوید غم معجر که نشد یا نخواند نفسی روضه ی حنجر که نشد چه پریشان شده امروز پریشان زینب بی نفس مانده و بالای سرش نیست کسی رو به قبله شده و دور و برش نیست کسی تا بگیرد زیر بال و پرش نیست کسی یا بگیرد خبر از جگرش نیست کسی زیر لب داشت حسین سن قوربان زینب یادش افتاد خودش دید پرش را بردند دیر آمد سر گودال سرش را بردند با سر نیزه ی سرخی پسرش را بردند زود تر از زن و بچه خبرش را بردند می دود در وسط خیمه ی سوزان زینب یک طرف داشت سنان، سنان را می زد یک طرف حرمله هم پیر و جوان را می زد همه ی قافله را دخترکان را می زد جای شلاغ به تن چون کمان را می زد تک و تنها شده با جمع یتیمان زینب مادری از طفل نشان می خواهد کودک بی رمقی تکیه نان می خواهد دختری آمده از عمه توان می خواهد راه رفتن به روی آبله جان می خواهد می رود تا برسد کوچه ی ویران زینب تنها شدم تنها ترین حال من و امشب ببین دلتنگتم ای نازنین، ای نازنین، ای وای حسین همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه بشین کنار جویی ای کشته ی دور از وطن دور از وطن، وای دور از وطن، وای ای کشته ی صد پاره تن ای بی کفن، وای ای بی کفن، وای ای مانده بر روی زمین