. ✍ امشب دوباره قصدِزیارت نموده ام حال و‌هوای روضهٔ‌تان،دردلم نشست باذکرِ(اَلسّلامُ‌علیکَ)امامِ من بغضِ نشسته‌درقفسِ سینه‌ام شکست این روزها که اول سال‌است ،هرکسی دنبال مزدِ زحمتِ یکساله میرود... امّاکسی که نوکرِ این خانه بوده،کِی دنبال مزدِ اشک ودم وناله میرود؟ * «وقتی که زیرِ پرچمتان سال‌ِمن گذشت یعنی که مُزد چشم تَرم راگرفته ام» مارا کنارِ سفرهٔ زهرا نشانده اند با این حساب،إذنِ حرم راگرفته ام یکسال صرفِ نوکریت کرده‌ام حسین یکسال گریه،سینه زدن،ناله، زمزمه یکسال هرشبم به دَمِ یابنَ مرتضیٰ یکسال هرسَحر،به لَبَم یابنَ فاطمه * ای ذکر(یامُحَوِل الاَحوال)من بگو حالا برای اول سالم چه میکنی؟ باکوله بارِ پُرْ گُنَهُ‌ ودست ِ خالی ام... یابن الکریم، بادلِ زارم،چه میکنی؟ حالا که من برای شماگریه کرده ام یک کربلا برای من إمضا نمیکنی؟؟؟ حالا که من به خاک شما سَر نَهاده ام قفلی که بسته پای مرا،وانمیکنی؟؟؟ .