. اگر کشتن چرا آبت ندادن  چرا زان دُرِّ نایابت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن  کفن بر جسم صد چاک نکردن  اگر کشتن چرا مویت کشیدن  چوگرگان پنجه بر رویت کشیدن  برادر جان سلیمان زمانی  چرا انگشت و انگشتر نداری چرا بر تن برادر سر نداری  بمیرم من مگر مادر نداری خودم دیدم حسین را سربریدن  خودم دیدم که در خونش کشیدن  خودم دیدم گلوی اصغرم را  خودم در بر گرفتم اکبرم را  وای حسین - وای حسین مگه هر کی بد شد دل نداره مگه عشقت برام حاصل نداره  مگه آدم بدا عاشق نمیشن  به والله دل كمه دنیارو میدم اگه عشقت نبود اینجا نبودم  گرفته عشق توكل وجودم توكه از دلرباها دل ربودی  در عشقت چرا بر من گشودی تموم زندگیم مال حسینه دلم همواره دنبال حسینه تمام خوبی واحسان زهرا خدا داند که در ذات حسینه اگر روزی سفر کردم به کویش دل بشکسته سو غات حسینه به روز حشر اگر زهرا بخواهد دو چشم من فقط مات حسینه .