. تیغ مژگان / آن که دائم روی منبر یاد محشر می کند از چه رو در کنج خلوت کار دیگر می کند می زند با تیغ مژگان بر دل چشم انتظار در حقیقت خون دل در جان ساغر می کند از بیان عقل اندیشان مرنج ای اهل دل چون بیان اهل معنا کار نشتر می کند پا مکش هرگز تو از میدان تقدیر و بلا جنگجویان را چنین میدان دلاور می کند می زند آتش به جان پروانه ها را بی گمان هر که باغ عشق را با دشنه پرپر می کند آن که از باطل گریزان شد در این ظلمت سرای رو بسوی روشنای صبح محشر می کند گفتمش گل چیست گفتا ای عزیزم خاک باش پاسخ ما را ندانَد بحث دیگر می کند می زند بر عقل دور اندیش دائم پشت پا هر که حرف جاهلان را زود باور می کند می رساند خویش را تا قله های افتخار هر که اینجا پیروی از راه رهبر می کند نغمه ی اَللهُ اکبر را مینداز از زبان فتح دنیا را همین اَللهُ اکبر می کند نام حیدر بردم و این سینه بوی گل گرفت با علی ، عطر ولا جان را مسخر می کند نیست ای دل بی سبب بوی گل آید از دهان عطر نام مرتضی دل را معطر می کند آسمان از محضر خورشید دارد نور خویش «یاسر» از مهر علی دل را منور می کند ** محمود تاری «یاسر» ١٠ آذر ١۴٠١ .............. محمود تاری: سلام واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند مرحوم حافظ شیرازی تا حالا از حافظ سؤال کردید چرا این بیت را گفته است. امروزه واعظانی داریم که با ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ضدیت دارند.. و در لباس پیغمبر (ص)، با اعتقادات مردم و نظام دینی مخالفت دارند. و نیز مستقیم و غیر مستقیم با اغتشاشگران همراهی می کنند. مخاطب بیت اول در رد این گروه به ظاهر دینی هستند . این بیت را از آن غزل در ذهن خود بسپار : می رساند خویش را تا قله های افتخار هر که اینجا پیروی از راه رهبر می کند والسلام . ................. #پ.ن: ذکر علی عباده آسمان از محضر خورشید دارد نور خویش ما هم از مهر علی دل را منور می کنیم