#بازگشت_به_مدینه
#سروش_اصفهانی
بیرون شهر بار گشودند قافله
نه غیر ندبه کار و نه جز نوحه، مشغله
افراشتند خیمۀ اهل حرم، نخست
زآن پس سرای پردۀ سالار قافله
آمد نشست، سیّد سجّاد بر سریر
با آفتاب، نور رُخش در مجادله
فرمود با بشیر که در شاعری تو را
گر زآن که هست با پدر خود مُماثله
بیتی دو در مصیبت سلطان دین بگو
کز خواندنش فتد به در و بام، ولوله
رو در مدینه، کویبهکو، شعرها بخوان
با ما بگو چه کرد ستمگر، معامله
برگو که میرسند سفرکردگان ز راه
از اشک کرده توشه و از آه راحله
شد ماهپارهای تنش از تیغ، چاکچاک
شد شیرخوارهای، هدف تیر حرمله
بیرون ز گوش فاطمه کردند گوشوار
بر گردن سکینه نهادند سلسله
آمد بشیر تا به دم مسجد رسول
گفت این چنین و گشت دل مصطفی،ملول
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 دیوان سروش اصفهانی
@emame3vom
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج