. سبک:چشای خیس من از مرحوم حسن جمالی لحظه ی آخره،ولی چرا نگم؟ ازه غم تو و ، کرب و بلا نگم؟ نفس بریدمو و، مادر چار شهید چرا ازه غمِ،دستِ جدا نگم؟ منم برا خودم جوونی داشتم چهارتا شیرِ پهلوونی داشتم عصای دست مهربونی داشتم فدا سر حسین زندگیمو به هم زده زمونه دلم برای پسرام چه خونه اما لبم زمزمه رو میخونه: فدا سر حسین داغ تو برده آخ،آسایش منو جای عمود کجا؟نوازش منو.... چه خوب کردی عمل،سفارش منو نذاشتی رد بشه،این خواهش منو حسین امام و سایه سرمونه تو کربلا نذار تنها بمونه امان اون ، فقط تنها امونه فدا سر حسین نذاشتی مادرت سرافکنده شه پیش حسینِ زهرا شرمنده شه غمت اگه توی دلم زنده شه فدا سر حسین مگه یادم میره؟منم یه مادرم خبر اومد برام....از حالِ پسرم با موهای سفید تا زینبو دیدم فهمیدم ای خدا....چی اومده سرم میگن که دستای تورو بریدن روی سرت ردّ عمود کشیدن به ناله ی اَدرک اَخا خندیدن فدا سر حسین میگم منو ام البنین نخونید شما که داغِ دلمو میدونید اگه همه برا غمم گریونید فدا سر حسین مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇