واحد؛ مناجات شبانه.mp3
2.4M
علیه‌السلام 🔹مناجات شبانه🔹 دو چشم خیس باران کنج زندان گُلی سر در گریبان کنج زندان دخیلِ استخوانش گشته زنجیر رسیده بر لبش جان کنج زندان به غربت گرچه خو کرده‌ست نفس‌هایش پر از درد است به اَبرو خم نیاورده‌ست شده زندان پر از عطر مناجاتش نگهبان شد مسلمان کراماتش «غریب آقا، غریب آقا، غریب آقا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلش رنجیده از جور زمانه لبش گرم مناجات شبانه خیالی مانده از جسم نحیفش امان از طعنه‌های تازیانه خدا از نورش پیدا بود غمش زندان دنیا بود دعایش مثل زهرا بود غریبانه نگهبان را دعا می‌کرد کتک می‌خورد و مادر را صدا می‌کرد «غریب آقا، غریب آقا، غریب آقا» شاعر: .