. علیه السلام کربلایی [بند اول] خیلی امیدوارم به تو، دلی که زندونی شده هوای چشمام و ببین، دوباره بارونی شده من آرزو کردم تو رو مثل همیشه هیچکی برای من شبیه تو نمیشه من اون کبیرم که چشاش بارون ندیده تو مثل بارونی که میباره رو شیشه این رسم دنیا نیست انگاری هیچکی مثل من اینجوری تنها نیست این رسم دنیا نیست یعنی حدود کربلاتم واسه من جا نیست جانم حسین جانم 🖤🖤🖤 [بند دوم] دست خودم نیست میدونی، بهونه میگیره دلم اگه نگاهش نکنی، اینجوری میمیره دلم تنهایی سخته خوب دلم طاقت نداره آغوشت و وا کن اگه زحمت نداره من با تو حرفام و نگم میمیرم اصلا مردی که تنها میشه هم‌ صحبت نداره آغوشت و وا کن .... آغوشت و وا کن اشک چشام و جمع کن و هم قدِ دریا کن .👇