. سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدي به چشم كاسه ي خون و به شال ماتم مـهـدي سـلام من بــه مـحـرم بـه كـربـلا و جـلالــش به لحظه هاي پـرازحزن غرق درد و ملامش سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زيـنـب بـه بــي نـهــايــت داغ دل شـكــستــه زيـنـب سلام من به محرم به دست ومشك ابوالفضل بـه نـا اميـدي سقـا بـه سـوز اشـك ابوالفضل سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اكـبـر بـه كـام خـشك اذان گـوي زيـر نـيزه و خنجر سلام من به محرم به دسـت و بـازوي قـاسم به شوق شهد شهادت حنـاي گـيـسـوي قـاسم سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره‌ي اصـغـر به اشك خجلت شاه و گـلـوي پـاره‌ي اصـغـر .................... . يواش يواش رسيده صدای پای ماتم خبر دهيد به چشمام که اومده محرم بيايد با هم بخونيم چاووشي غمش رو بيايد با هم بپوشيم لباس ماتمش رو دوباره بوي اسپند دوباره بوي گريه دوباره هر دو چشمم شده سبوي گريه کيه به قامت شهر پارچه ي غم بريده هر کوچه رو مي بيني لباس غم پوشيده يه ناله ي غريبي قلبم و مي کشونه يه ناله اي که هر شب دلا رو مي سوزونه ناله اي که هزار سال منشأ سوز و آهه ناله ي مادري از گودي قتلگاهه هنوز براي زهرا دمدماي غروبه هنور داره تو گودال به سينه اش مي کوبه هنوز داره مي بينه با يه دل شکسته زينبش و کنار جسم حسين نشسته .