. به مناسبت روز ای که بر قلب این زمین و زمان اذن و فرمانی از تپش دادی چون اراده نمودی ،از کعبه به زمین امر گسترش دادی آمدم سوی درگهت یارب کن نگاهم به روز دحوالارض متجلی شده به چشمم باز جلوۀ دل فروز دحوالارض من به اندازۀ زمین و فلک از چنین بندگی پریشانم به همین وسعت زمین یارب وسعتی تازه ده به ایمانم گرچه مثل همیشه محضرتو بار جرم و گناه آوردم تا نگاهم کنی به صد امید بر امامم پناه آوردم آمدم محضر امام رئوف تا تحول دهی تو بر حالم محضرت سربلند خواهم شد گر که امضا زنی بر اعمالم هر که را بنگرم چنین روزی در حرم بر زیارت آمده است کاش گویند از رضایت تو زائران را بشارت آمده است باز ای رحمت آفرین بر ما بارش رحمتی تو نازل کن با ظهور امام عصر و زمان رحمتت را به خلق کامل کن سوخت جانم برآن امامی که عرصه بر او چقدر تنگ آمد تکیه بر نیزۀ غریبی داد بر جبینش ز کینه سنگ آمد خواست خون از جبین خود گیرد پیرهن را به روی پاک افکند ناگهان تیر حرمله آمد تا که او را به روی خاک افکند در عزا و مصیبتش گفتند گرچه تسبیح میشود هر آه ای «وفایی» خموش شو که هنوز نرسیده محرمش از راه ✍ .