. 💔 روضهٔ باب‌الحوائج 😭 یه حدیثی از علیه السلام هست که جگر آدم رو می‌سوزونه 👇 علیه‌السلام اواخر عمرشون حدوداً ۵ تا ۷ سال مداوم زندانی بودن. زندان عمومی یه زندان معمولیه، خب آدم خیلی دلش نمی‌گیره. اما زندانی که علیه السلام داخلش بودن، «مطامیر» بوده: جایی که غلّه نگه می‌داشتن. ظلمات محض بوده. خب. حالا هم‌سطح زمین؟ نه 😭 مثلاً ۳۰ متر زیر زمین، یه گودال پر از پله بوده که تا ۲۰ متریش پله بوده. ۱۰ متر آخرش پله نبوده. نردبون می‌ذاشتن، زندانی رو منتقل می‌کردن داخل سیاه‌چال، بعد نردبان رو برمی‌داشتن که نتونه بیاد بالا 😭 فقط همین؟ نه 😭 تهِ این سیاه‌چال، اون مطامیر بوده، که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ‌. نه می‌تونستن بخوابن، نه بایستن. 😭 ۷ سااااال. همین؟ نه علیه السلام رو ته اون سیاه‌چال زندانی کردن در حالیکه غل و زنجیر به دست و پاشون بوده. دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو جوش بدن که باز نشه. ای خدا 😭 عجب صبری داری که با بهترین و محبوب‌ترین بندگانت اینجوری رفتار می‌کردن 😭 توی مقتل علیه السلام اومده: «ذی‌السّاق المرضوض» مرضوض، توی عربی، به استخون له‌شده میگن. شکسته‌شده نه ... له‌شده. این واژهٔ رض توی مقتل ۳ نفر از معصومین علیهم‌السلام اومده: حضرت زهرا سلام الله علیها 😭 امام حسین علیه السلام 😭 و علیه السلام 😭 همهٔ اینا رو گفتم برسم به این روایت از امام 👇 علیه السلام میگن من از طرف خدا بینِ تحمل سختی‌های زندان مطامیر و کم‌شدن رنجِ شیعیانم مخیّر شدم. یعنی یه چیزی توی این مایه‌ها که علیه السلام خودشون سختی‌های زندان مطامیر رو انتخاب کردن و به‌واسطهٔ تحمل زندان، خداوند یه بخشی از رنج و عذاب شیعیان رو کم کردن. اینجاست که تو زیارت جامعهٔ کبیره خطاب به همهٔ ائمهٔ اطهار علیهم السلام اومده: «عادتکم‌ الإحسان و سجیتکم الکرم» اصلاً خوبی و بزرگواری در وجود مبارکشونه 😭😭 @emame_zamanaam .