🌼منتظران ظهور 🔰تشرف به خدمت امام زمان(ع) 🔷 مؤمن متدین شیخ هاشم بن عبدالباقی که از شیعیان سامراست نقل میکند: در سن طفولیت که به مکتب میرفتم یکی از بچه های شیعه اهل ایران به نام کاظم، روزی به من گفت: بیا به سرداب مقدس برویم و نامه های استغاثه را از چاهی که در آنجا هست در بیاوریم! آنوقت روز خلوت بود، وقتی از پله های سرداب پایین رفتیم، در پله ی پهن وسط پله ها سید بزرگواری با پیراهن سفید و لباس های سبز یکدست و عمامه و عبا و قبا و کفش سبز حضور داشتند. 💫✨ایشان قامتی موزون داشتند و گندمگون بودند و طرف راست چهره منوّرشان خال سیاهی داشت. 🔶 به مجرد دیدار مهابت و جلالت آن بزرگوار ترس عظیمی در دلمان افتاد، فریاد زدم و به رفیقم گفتم: فرار کن که این آقا صاحب الزمان است. و به سرعت برگشتیم. 💠 آن بزرگوار اظهار ملاطفت کردند و فرمودند: «ابنای انتم ما یخالف غیرکم لا» فرزندانم اشکال ندارد شما بیایید دیگران نباید بیایند. 🔶 من و رفیقم گریزان دویدیم، در کفشداری پیرمردی از سنّیان خوابیده بود، صدایش زدیم و گفتیم: برخیز که صاحب الزمان (علیه السلام) در سرداب است. آن مرد برخاست و ما پشت سر او روانه شدیم. وارد سرداب شدیم و همه گوشه کنارهایش را جستجو کردیم، اما ابدا اثر و علامتی از آن بزرگوار نیافتیم. 📔 ملاقات با امام زمان در کربلا، ص ۱۶۱ 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207