📊 قضاوتِ صریح دربارۀ یک دوست:
«شش مشکلِ» غیرقابلاغماضِ
#قالیباف!
✍
#مهدی_جمشیدی
1⃣ بهقطع، انکارِ محاسن و فضایلِ قالیباف، خلافِ انصاف و عدل است و او را با نیروهای تکنوکرات و لیبرال، در یک منزلت نشاندن و حکمِ واحد بر آنها راندن، حقّ نیست. قالیباف، در جبهۀ نیروهای انقلاب قرار دارد؛ نه ضدّ ولایتِ فقیه است و میخواهد به انقلاب، ضربه بزند؛ نه فاسد و دزد و ثروتاندوز است؛ نه خائن و وابسته و جاسوس است؛ نه میخواهد ساختارشکنی کند و در مقابلِ نظام، بایستد؛ نه جزوِ جریانهای فتنه و انحراف و غیرخودی و غیرانقلابی است؛ و ... . بااینحال، متأسّفانه او گرفتارِ خصوصیّاتی است که بر اساسِ آنها، نمیتوان وی را «اصلح» و «شایستۀ ریاستِ مجلسِ بعدی» دانست.
2⃣ قالیباف از نظرِ «فکری» و «معرفتی»، ضعیف است؛ او یک «مدیرِ محض» است ونه مدیری که از «بنیانهای ایدئولوژیکِ متقن و مستحکم» برخوردار باشد و از لحاظِ «اعتقادی» و «شناختی»، ارتباطِ عمیق با گفتمانِ امام و انقلاب، برقرار کرده باشد. شاید اشکال شود که مگر چنین خصوصیّتی برای یک «مدیرِ اجرایی»، ضرورت دارد؟! پاسخ این است که آری! تجربۀ احمدینژاد نشان داد که «ضعفهای اعتقادی و فکری»، هر لحظه ممکن است کارگزار را به درّۀ بیفکند و در برابرِ نظام قرار دهد. قالیباف، «مدیر» است، امّا «مبانی» ندارد؛ «مجریِ قوی» است، امّا «معتقِداتِ متقنی» ندارد؛ و او «لطایف و دقایقِ گفتمانِ امام و انقلاب» را درک نکرده است.
3⃣ قالیباف در «فتنۀ سالِ هشتادوهشت»، زبان به «صراحت» نگشود و در برابرِ موجِ سهمگینِ فتنه، آنگونه که شایستۀ یک «سردارِ سپاه» بود، موضعگیری نکرد! مواضعِ او در فتنه، فاصلۀ چندانی با علی لاریجانی نداشت! گویا نزاعِ شخصی و حزبی روی داده و او باید تا اطّلاعِ ثانوی، از اظهارنظرِ «غلیظ» و «فتنهسوز»، پرهیز کند، درحالیکه در یکسوی این فتنه، «شخصِ رهبرِ انقلاب» قرار داشت و فتنهگران، ایشان را نشانه گرفته بودند! او در ماجرای فتنۀ سالِ هشتادوهشت، کارنامۀ درخشان، بلکه قابلدفاعی از خویش بهجا نگذاشت. پس نمیتوان به وی از نظرِ «بصیرت» و «قدرتِ تحلیلِ راهبردی»، نمرۀ مناسبی داد.
4⃣ فتنۀ سالِ هشتادوهشت، تنها اشتباهِ بزرگ و راهبردیِ قالیباف نبود، بلک او در ماجرای «برجام» نیز، خاماندیشانه و سطحینگرانه، پرچمِ «دفاع از برجام» را برافراشت و در جریانِ انتخاباتِ ریاستجمهوریِ سالِ مدّعی شد که میتواند برجام را محقّق و از منافعِ آن استفاده کند! این در حالی بود که رهبرِ انقلاب از آغاز، تصریح کرد که به برجام و مذاکره، «خوشبین» نیست! موضعگیریِ قالیباف از نظرِ راهبردی، دربردارندۀ دو اشتباهِ بزرگ بود: نخست اینکه او «مسیرِ مذاکره با آمریکا» را تأیید میکرد و راه را برای «گشایشِ اقتصادیِ برونزا و صوری»، هموار مینمود و بهاینواسطه، در «زمینِ روحانی» بازی میکرد؛ دیگر اینکه تصوّر میکرد در نهایت، میتوان از برجام بهعنوانِ یک «فرصت» و «مزیّت» استفاده کرد و «بازیِ بُرد- بُرد» بهوجود آورد! این هر دو، بسیار خطا بودند.
5⃣ قالیباف، «مدیرِ جهادی» هست، امّا نه «جهادیِ محض و ناب»! او را باید «مدیرِ جهادی- بوروکراتیک» شمرد؛ یعنی ترکیبی از خصوصیّتهای مثبت و منفی از لحاظِ تدبیرِ امور. شاخصها و معیارهای مدیریّتیِ او، بهطورِ کامل، همخوان و مطابق با «چارچوبِ مدیریّتِ جهادی» نیست و نباید او را «مَثَلِ اعلاء» و «نمونۀ برجستۀ» این سبکِ مدیریّتی معرفی کرد. بنابراین، چنین نسبتی به او دادن و او از این نظر، خاص و متمایز معرفیکرده، صواب و واقعنما نیست.
6⃣ قالیباف، همواره گرفتارِ اطرافیانی بوده که در قالبِ «مشاورانِ فرهنگی»، وی را بهسوی «لیبرالیسمِ فرهنگی» سوق دادهاند؛ اینان از «عدماشراف و احاطۀ فکری و محتواییِ قالیباف»، سوءاستفاده کرده و به بهانۀ «جذبِ حداکثری»، سیاستهای فرهنگیِ مبتنی بر «لیبرالیسمِ فرهنگی» را به اجرا نهادهاند. و البتّه در اینجا نیز، نمیتوان قالیباف را چونان خاتمی، لیبرالِ محض شمرد، بلکه باید نگاهِ تحمیلی به وی را ترکیب و التقاطی از اسلام و لیبرالیسم قلمداد کرد. تجربۀ مدیریّتیِ وی در شهرداریِ تهران در حوزۀ فرهنگی، گویای این حقیقت است.
7⃣ قالیباف، هیچگاه در برابرِ رهبرِ انقلاب نخواهد ایستاد، امّا ممکن است بهدلیلِ «خلاءها و کاستیهای فکری»، سیاستهای رهبرِ انقلاب را از نظرِ «باطنی» و «فکری»، نپذیرد و فقط در عرصۀ «عمل»، به آنها تن در دهد. ازاینجهت، قالیباف به «مرتبۀ کاملِ ولایت» دست نیافته است، برخلافِ سرداریِ همچون شهیدقاسم سلیمانی که «دل» و «عقل» و «جان»، در گروِ رهبرِ انقلاب داشت.
ِ🇮🇷
#انتخابات_شب_قدر_سیاسی🇮🇷
📣 عملیات روشنگری
🇮🇷
https://eitaa.com/EmamKhamene