یکی از موارد و یکی از چیزهایی که میتواند این فرصتهای شغلی را زنده کند، [توسعه‌ی] همین شرکتهای دانش‌بنیان است که ما امسال گفتیم.[۴] خصوصیّت شرکتهای دانش‌بنیان این است که بیکاریِ دانش‌آموختگان را از بین میبرد. ما امروز در آمارهای بیکاری که نگاه میکنیم، درصد بیکاری دانش‌آموختگان دانشگاه‌های کشور از همه‌ی قشرهای دیگر بیشتر است. خب این جوان زحمت کشیده، درس خوانده، دولت [هم] سرمایه‌گذاری کرده، پول داده، خرج کرده تا به اینجا رسیده، حالا بیرون بیاید بیکار! گاهی در این گزارشهای مردمی که برای من می‌آید، میبینم که مثلاً رفتند به یک مناسبتی، یک خانواده‌ای را سرکشی کردند ــ به مناسبت [تولّد یک] نوزاد یا به مناسبت‌های گوناگون ــ پدر، دانش‌آموخته‌ی فوق‌لیسانس فلان رشته است، چه کار میکند؟ مسافرکشی میکند؛ این بیکاری است دیگر. این در فلان رشته درس خوانده، باید بتواند از آن استفاده کند. شرکتهای دانش‌بنیان جواب این خلأ را میدهند که حالا بعضی خدشه میکنند که «شما میگویید شرکت دانش‌بنیان، وقتی دانش‌بنیان شد، اتّکاء به نیروی انسانی‌اش کم میشود»؛ نه، میتوان یک شکلی، یک رابطه‌ای درست کرد که اشتغال را افزایش بدهد. لذا من باز هم تکرار میکنم، قبلاً هم گفته‌ام، باز هم عرض میکنم باید شرکتهای دانش‌بنیان توسعه پیدا کنند؛ البتّه دانش‌بنیان به معنای واقعی کلمه. در مورد تنظیم رابطه‌ی درآمدی بین کارگر و کارفرما، یا کارگر و کارآفرین، یا بین کار و سرمایه ــ هر تعبیری که شما بکنید ــ خب اوّلاً باید دانست که کارگر و کارآفرین دو بال پروازند؛ یعنی اگر کارگر باشد، کارآفرین نباشد کار پیش نمیرود؛ [اگر] کارآفرین باشد، کارگر نباشد کار پیش نمیرود؛ اینها هر دو نیاز قطعی هستند، بایستی به اینها [توجّه کرد]. یک طرف کار است و مهارت کارگر، یک طرف سرمایه است و مدیریّت است و دانش است و فنّاوری و مانند اینها؛ هر کدام از اینها ارزش ایجاد میکنند؛ [یعنی] یک ارزش افزوده‌ای با این مجموعه در این مادّه‌ی اوّلیّه به وجود می‌آید؛ [باید دید] سهم هر کدام چقدر است؛ باید نگاه کنند سهم عادلانه مشخّص بشود. این احتیاج دارد به کار کردن، فکر کردن، تدبیر کردن. ما در سیاستهای اقتصاد مقاومتی، یک بخش را[۵] به همین اختصاص دادیم؛ یک بند، یک مادّه‌ی اساسی مربوط به همین است. خب، کارگر باید بتواند از یک زندگی شرافتمندانه برخوردار باشد. امروز کارگرهای ما مشکلات اقتصادی متعدّدی دارند؛ البتّه بخش مهمّی از این مشکلات ناشی از مشکلات کلّی اقتصاد کشور است، یعنی ما در زمینه‌های اقتصادی مشکلاتی داریم که اینها متراکم شده، مثلاً در طول سالهایی روی هم آمده،متراکم شده، حل نشده؛ مشکلات برای همه هست، برای کارگرها هم [هست]، بخشی‌اش مربوط به این است، بخشی هم مربوط میشود به مسائل قوانین کار و کارگری و سیاستها و برنامه‌ریزی‌هایی که بایستی ان‌شاءالله دنبال بشود. فکر و تدبیر لازم است، همّت و مجاهدت لازم است، صبر و شکیبایی و نرفتن به سمت کارهای نسنجیده هم لازم است؛ مجموعه‌ی اینها را باید انجام داد تا این تقسیم عادلانه و سهم عادلانه‌ای که عرض کردم به وجود بیاید و بشود این کار را انجام داد. خب حالا وزیر محترم گفتند که اساس برنامه‌ریزی‌هایشان عدالت است؛ خوب است، خیلی خوب است؛ همین را مبنا قرار بدهید؛ با نگاه عادلانه به مسائل نگاه بشود و هر بخشی واقعاً سهم عادلانه‌ی خودش را ببرد. هم مسئولان بایستی در این زمینه‌ها فعّال بشوند، هم فعّالان عرصه‌های تبلیغاتی برای فرهنگ‌سازی و امثال اینها باید فعّال بشوند، خود کارگران هم که خب همین‌ جور. این هم راجع به این مسئله. 4