🏴🏳🏴🏳🏴 🔳▪️عباس در حضور زهرا، دستش را داد تا از او اجازه بگیرد و از دوستان حسین دستگیری کند. باید دستش را در پای حسین می‌انداخت. باید با از دست‌دادنِ دست، دستِ بی‌دست‌وپاها را می‌گرفت. 🔳▪️ *از دست‌های سقای کربلا می‌گویم: همان دست‌هایی که خود عمود خیمه است و چشم عالَمی به آن‌هاست.* همان دست‌هایی که به آب، آبرو می‌بخشد، کام تشنه‌کامان را سیراب می‌کند و چشم مشک هم بر آن‌ها اشک می‌ریزد. 🔘❔کنار علقمه چه شد که عباس، اباعبدالله را «برادر» صدا زد؟ می‌خواست به او بگوید مادرت اینجاست. بشتاب و مادر را ببین! 🍃 *چه دیدار باشکوهی!* ☑️ اما در آن صحنه، جای خواهری خالی بود. زینب هنوز اشک می‌ریزد که نتوانست در کنار پیکر غرقه‌به‌خون عباس حاضر شود. 📚 «برگرفته از کتاب *اشک،* اثر استاد زهره بروجردی» ‏ 🌐emamraoof.com