🌹حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به مکه معظمه ♦️در این شب ۲۸رجب ، سنه 60، جناب سید الشهداء از بیم مخالفان از مدینه حرکت کرد به جانب مکه معظمه و روایت شده که چون امام حسین اراده خروج از مدینه فرمود: مخدرات و زنهاى بنى عبدالمطلب از عزمیت آن حضرت آگهى یافتند پس بخدمت آن حضرت شتافتند و صدا را بنوحه وزارى بلند کردند تا آنکه آن حضرت در میان ایشان عبور فرمود وایشان را قسم داد که صداهاى خود را از گریه و نوحه ساکت کنید و صبر پیش آورید. ♦️آن محنت زدگان جگر سوخته ، گفتند که پس نوحه و زارى را براى چه روز بگذاریم ، بخدا سوگند که این زمان نزد ما مانند روزی است که حضرت رسول از دنیا رفت و مثل روزی است که امیرالمؤ منین و فاطمه و رقیه و زینب و ام کلثوم دختران پیغمبر از دنیا رفتند، خدا جان ما را فداى تو گرداند، اى محبوب قلوب مؤ منان ! واى یادگار بزرگواران پس یکى از عمه هاى آن حضرت آمد در حالیکه میگریست و گفت گواهى میدهم اى حسین که در این وقت شنیدم که جنیان بر تو نوحه میگردند و میگفتند: و ان قتیل الطف من آل هاشم اذل رقابا من قریش فذلت حبیب رسول الله لم یک فاحشا أبانت مصیبتک الأئوف و جلت"1" ♦️و موافق روایت راوندى دو دیگران ،ام سلمه زوجه طاهره حضرت رسالت در وقت خروج آن حضرت بنزد آن جناب آمد و عرض کرد اى فرزند گرامى مرا اندوهناک مگردان به بیرون رفتن به سوى عراق ، زیرا که من شنیدم از جد بزرگوار تو که میفرمود که فرزند دلنبد من حسین در زمین عراق کشته خواهد شد در زمینى که آن راکربلا گویند."2" حضرت فرمود که اى مادر بخدا سوگند که من نیز این مطلب را میدانم و من لامحاله باید کشته شوم و مرا از رفتن چاره نیست و به فرموده خدا عمل مى نمایم بخدا قسم که من میدانم درچه روزى کشته خواهم شد و مى شناسم کشنده خود را و مى دانم آن بقعه را که درآن مدفون خواهم شد و مى شناسم آنانرا که با من کشته میشوند از اهل بیت و خویشان و شیعیان خودم و اگر خواهى ای مادر بتو بنمایم جائى را که در آن کشته و مدفون خواهم گردید، پس آن حضرت به جانب کربلا بدست مبارک اشاره فرمود و به اعجاز آن حضرت زمینها پست شد و زمین کربلا نمودار گشت وام سلمه محل شهادت آن حضرت را و مضجع و مدفن او را و لشکرگاه او را بدید و هاى هاى بگریست ، پس ‍ حضرت فرمود که ای مادر خداوند مقدر فرموده و خواسته مرا ببیند که من به جور وستم شهید گردم و اهل بیت و زنان مرا و جماعت م ♦️را متفرق و پراکنده دیدار کند و اطفال مرا مذبوح و مظلوم و اسیر و در غل و زنجیر نظاره فرماید در حالتى که ایشان استغاثه کنند وهیچ ناصرى و معینى نیابند، پس فرمود ای مادر قسم به خدا که من چنین کشته خواهم شد اگر چه بسوى عراق نیز نروم مرا خواهند کشت ، آنگاه ام سمله گفت که در نزد من تربتى است که رسول خدا(ص) مرا داده است واینک در شیشه اى آن را ضبط کرده ام ، پس امام حسین دست فراز کرد و کفى از خلاک کربلا برگفت و به ام سلمه داد و فرمود ای مادر این خاک را با تربتى که جدم بتو داده ضبط کن در هنگامیکه این هر دو خاک خون شوند، بدانکه مرا درکربلا شهید کرده اند. "1-بحار الانوار،ج5،ص88. 2-همان،ص89" 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir