یکی از رفیقای شهید می‌گفت: موتور آرمان رو دزدیده بودند. چند روز قبل شهادتش دنبال وام بود تا برای خودش موتور بخره؛ برای کمک هزینه هم میخواست انگشترش رو بفروشه هر بار که قصد این کار رو داشت می‌گفت: دلم نمیاد این انگشتر رو بفروشم به همه ضریح ها متبرکش کردم(: آخر سر هم با انگشترش روضه ها رو برای ما زنده کرد:) _شهیدآرمان‌علی‌وردی