لَّتِی لامِثْلَها رَزِیَّهٌ. أَیُّهَا النّاسُ! فَأَىُّ رِجالات مِنْکُمْ تَسُرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ؟! اَمْ أیُّ فُؤاد لا یَحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ؟ أَمْ أَیَّهُ عَیْن مِنْکُمْ تَحْبِسُ دَمْعَها وَتَضَنُّ عَنِ انْهِمالِها؟! فَلَقَدْ بَکَتِ السَّبْعُ الشِّدادُ لِقَتْلِهِ، وَبَکَتِ الْبِحارُ بِأَمْواجِها، وَالسَّمواتُ بِأَرْکانِها، وَالاَْرْضُ بِأَرْجائِها، وَالاَْشْجارُ بِأَغْصانِها، وَالْحِیتانُ وَلُجَجُ الْبِحارِ، وَالْمَلائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ، وَأَهْلُ السَّمواتِ أَجْمَعُونَ. أَیُّهَا النّاسُ! أَیُّ قَلْب لا یَنْصَدِعُ لِقَتْلِهِ؟! أَمْ أَیُّ فُؤاد لا یَحِنُّ إِلَیْهِ؟! أَمْ أَیُّ سَمْع یَسْمَعُ هذِهِ الثُّلْمَهَ الَّتِی ثُلِمَتْ فِی الاِْسْلامِ وَلا یُصَمُّ. أَیُّهَا النّاسُ! أصْبَحْنا مَطْرُودِینَ مُشَرَّدِینَ مَذُودِینَ، شاسِعِینَ عَنِ الاَْمْصارِ، کَأَنّا أَوْلادُ تُرْک وَکابُلَ مِنْ غَیْرِ جُرْم اجْتَرَمْناهُ، وَلا مَکْرُوه ارْتَکَبْناهُ، وَلا ثُلْمَه فِی الاِْسْلامِ ثَلَمْناها، ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الاَْوَّلِینَ (إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاَقٌ). وَاللهِ لَوْ أَنَّ النَّبِىَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی قِتالِنا کَما تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی الْوِصایَهِ بِنا لَمَا ازْدادُوا عَلى ما فَعَلُوا بِنا، فَاِنّا للهِِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَه ما أَعْظَمَها وَأَوْجَعَها وَأَفْجَعَها وَأَکَظَّها وَأَفْظَعَها وَأَمَرَّها وَأَفْدَحَها، فَعِنْدَاللهِ نَحْتَسِبُ فِیما أَصابَنا وَما بَلَغَ بِنا، إِنَّهُ عَزِیزٌ ذُوانْتِقام». حمد و سپاس مخصوص خدایى است که پروردگار جهانیان، بخشنده و مهربان، مالک روز جزا و آفریننده همه مخلوقات است. همان خدایى که (از سویى شناخت حقیقت او) آن قدر از ما دور است که گویا در آسمان هاى رفیع جاى گرفته و (از سوى دیگر با علم و احاطه اش) آن قدر به ما نزدیک است که گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسیب هاى روزگار، فجایع دردناک، رنج هاى سوزان، بلاهاى سنگین و مصیبت هاى بزرگ، خشونت بار، متراکم، شکننده و ویرانگر ستایش مى کنم. اى مردم! خداوندى ـ که ستایش مخصوص اوست ـ ما را به مصیبت هاى بزرگ و خسارتى جبران ناپذیر در اسلام آزموده است. (آرى) اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و خاندانش به شهادت رسیدند و زنان و کودکانش به اسارت در آمدند و سر مطهر آن حضرت را بالاى نیزه ها در شهرها به گردش در آوردند و این مصیبتى است که مانند ندارد! اى مردم! بعد از شهادت او، کدام یک از مردانتان مى تواند شادى کند؟ یا کدام قلبى مى تواند براى او محزون نباشد؟ یا کدام چشمى مى تواند گریه نکند و اشک نریزد؟ به یقین آسمان هاى هفت گانه با بناهاى محکمش، دریاها با امواجش، آسمان ها با ارکانش، زمین با همه نواحى و جوانبش، درختان با شاخسارهایش، ماهیان و دریاهاى عمیق، و فرشتگان مقرّب الهى و همه آسمانیان، بر شهادت او گریستند. اى مردم! کدام قلب است که در شهادت او لرزان نشود؟ یا کدام جگرى مى توان یافت که براى او نسوزد؟ یا کدام گوشى است که این حادثه بزرگ و جبران ناپذیر را بشنود و آسیب نبیند؟ اى مردم! ما طرد شده، آواره، رانده و دور از شهرها شدیم؛ گویا ما فرزندان اقوام غیر مسلمانیم، بدون آنکه جرمى کرده و یا کار ناپسندى مرتکب شده و یا ضربه اى به اسلام زده باشیم. هرگز این ماجرا (هاى دردناک) را درباره گذشتگانمان نشنیدیم «این تنها یک امر تازه و جدید است». به خدا سوگند! اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به این گروه سفارش مى کرد که با ما مبارزه کنند، آن گونه که درباره ما به آنها سفارش (به محبت) کرد، هرگز بیش از این نمى توانستند جنایت کنند؛ «إنّالله وَإنّا إلَیه راجِعُون»، از این مصیبتى که بسیار بزرگ، غم انگیز، دردناک، انباشته، ناهنجار، ناگوار و سنگین است. در برابر مصائبى که به ما رسیده از خدا پاداش مى طلبیم. به یقین خداوند شکست ناپذیر و صاحب انتقام است. پس از این خطبه، صوحان بن صعصعه بن صوحان (۱) که زمین گیر بود ـ به خاطر آن بیمارى و (عدم همراهى با امام حسین(علیه السلام)) عذرخواهى کرد. امام سجاد(علیه السلام) نیز عذرش را پذیرفت و از او سپاسگزارى نمود و بر پدرش درود و رحمت فرستاد. (۲) امام سجاد(علیه السلام) به همراه زنان و کودکان وارد مدینه شدند. همان شهرى که ماه رجب سال گذشته به هنگام خروج از آن، با پدر بزرگوارش امام حسین(علیه السلام) و عمویش اباالفضل العباس و برادرانش على اکبر و على اصغر و دیگر جوانان بنى هاشم همراه بود. و اینک بدون آن عزیزان، با جمعى از زنان و کودکان مصیبت دیده وارد