.
#حضرت_زینب
سلام الله علیک یا بنت اسدالله
دفترم را دوباره وا کردم
ورقی کندم و جدا کردم
قلمم را رویش رها کردم
و توسل به مرتضی کردم
گفتم از جان گدای تو هستم
سائل بی نوای تو هستم
شکر خالق که انتخاب شدم
شامل لطف بی حساب شدم
من هم از عاشقان خطاب شدم
خاک پاهای بوتراب شدم
که منم سائل عطای علی
زنده ام زنده با ولای علی
یا علی ای نگاه تو دریا
ای امام تمام ما فیها
افتخارم بود در این دنیا
شاعرم در حریم قدس شما
منکه بر خادمیت مفتخرم
بده رخصت که نامتان ببرم
شده ام معتکف به خانه تو
به لبم نام تو ترانه تو
در دل خسته ام بهانه تو
غرقه در لطف بی کرانه تو
قصدم این است نوکرت بشوم
تا که مداح دخترت بشوم
لیلی آل مرتضی زینب
دختر شاه اولیا زینب
دانش آموز هل اتا زینب
رکن بیرونِ از کسا زینب
بانوی بانوان پس از زهرا
افتخار زنان پس از زهرا
شرف بانوان ز نام شما
خیل افلاکیان غلام شما
دل اهل ولا به دام شما
من هم عبد علی الدوام شما
مثل حیدر که داد انگشتر
تو مران این گدای خود از در
ای حیا مستمند و در به درت
و ملائک غلام مفتخرت
آسمانها گدای خاک درت
سایه کن بر دلم تو با شجرت
جلوه کن بر دلی که مسکین است
به دلم لطفتان چو تسکین است
جلوه کن جلوه های زهرایی
از همان جلوه های مولایی
تو که در اوج آسمانهایی
دارم از جود تو تمنایی
که به من هم عنایتی بنما
و از این سینه عقده ای بگشا
عقده بگشا که مدحتان گویم
مدحتان را و وصفتان گویم
وصف اوج جلالتان گویم
از جلال و خصالتان گویم
گویم از تو که مثل بارانی
مثل حیدر خدای احسانی
مدح تو شرح آیه تطهیر
صبر هم پیش تو شده زنجیر
صورت تو خدیجه را تصویر
با طلوعت مدینه شد تنویر
نور تو عین نور فاطمه است
و حضورت ظهور فاطمه است
ای منور به شوکت نبوی
عطر تو عطر ناب مصطفوی
و طنین صدای تو علوی
مونس لحظه های مجتبوی
هم نفس هم قدم کنار حسن
تو قرار دلی و یار حسن
تو به صبرت زبانزدی بانو
و به ایمان سرآمدی بانو
تا به عالم قدم زدی بانو
زینت مرتضی شدی بانو
نام تو زیب نام حیدر شد
زنده از تو مرام حیدر شد
دیده ات وا شده به روی حسین
و دلت بسته شد به موی حسین
مثل آئینه روبه روی حسین
جان تو محو گفتگوی حسین
تو که خود قبله گاه احبابی
مونس لحظه های اربابی
آسمانها نشسته در حیرت
از تو و آن صلابت و شوکت
از تو و آن وجود با غیرت
از تو و آن غرور پر هیبت
ای رسول قیام سرخ بلا
ای حرای تو تلّ کرببلا
تو ز بالای تل چه ها دیدی؟
شمس و مه را به نیزه ها دیدی
تو خدا را به زیر پا دیدی
تو تماماً فقط خـدا دیدی
مارأیت تو سر مستور است
کربلای تو حج مشکور است
در غروبی که پر هیاهو بود
مشت دشمن به قصد گیسو بود
کعب نی بود و درد بازو بود
چشم کوفی سوی النگو بود
تو شدی ناجی پرستو ها
حافظ احترام گیسوها
.
#نصیر_حسنی✍
.