🔶 صف خرید! عواقب بورس! ✍️احمد اولیایی این روز‌ها در سراسر کشور در بعضی خیابان‌ها صف‌هایی دیده می‌شود. صف‌هایی برای ثبت‌نام در سامانه سجام و دریافت کد بورسی. رشد ۱۸۷ درصدی شاخص بورس در سال گذشته و ادامه رشد آن در سال جاری نشان از روز‌های پررونق بورس دارد. بورسی که ظاهرا بخاطر سیاست‌های اقتصادی اخیر، به تنها بازار زنده کشور برای مردم تبدیل شده است. بورس اساسا یک ماهیت اقتصادی دارد، اما من می‌خواهم از زاویه فرهنگ به آن نگاه کنم. به خصوص این روز‌ها که در محافل خانوادگی، دوستانه و فضای مجازی خیلی‌ها در این مورد مشغول صحبت هستند. بعبارتی بورس به تدریج در حال ورود به بخشی از سبک زندگی مردم است و احتمالا سهم بسزایی از آن را به خود اختصاص خواهد داد. فارغ از تحلیل‌های اقتصادی مانند نقش دولت در این رونق، سیاست‌های پشت صحنه، نقش بازیگردانان بورس، و علل استقبال مردم از بورس، بررسی پیامد‌های فرهنگی آن امری ضروری است. زمانی نه چندان دور، شاید همین شش ماه گذشته اگر در کف خیابان از مردم در مورد بورس سوال می‌کردیم، فقط اسم آن را شنیده بودند. اما اکنون بسیاری از همان افراد برای خود و خانواده‌شان کد بورسی گرفته و مشغول رصد بازار هستند. این وضعیت ممکن است چه محصولی برای فرهنگ ما به ارمغان بیاورد؟! - «ترویج فرهنگ درآمدزایی بدون کار» یکی از مهم‌ترین پیامد‌های عمومی سازی این چنینی بورس است. «کار» یک مفهوم متعالی است که انسان و جامعه‌اش را به سمت پیشرفت هدایت می‌کند و اساسا در مفهوم سنتی‌اش با «عرق ریختن» رابطه تنگاتنگی دارد. درست است که شرکت‌های تولیدی بسیاری در بورس مشغول به کار هستند، اما درآمد آن‌ها برای مردم بی خبری که در بورس سرمایه‌گذاری کرده و دائما با رصد سامانه بورسی خود به درصد‌های اندک سود آن دلخوش کرده اند، به نوعی درآمدزایی بدون کار شبیه‌تر است تا «کار». - بناکردن فعالیت اقتصادی بر فضای مجازی منجر به «وابستگی شدید فعالیت و کار به یکجانشینی» می‌شود. اساسا عدم تحرک، یکجانشینی و قرار دادن فضای مجازی به عنوان زیربنای سبک زندگی یکی از مهم‌ترین آفت‌های فرهنگ مدرنیته و احتمالا روز‌های بورسی عمومی ایران است. - «اصالت سود» مفهوم اقتصادی-فرهنگی دیگری است که نباید از آن غافل شد. آن‌چه که تولید می‌شود و آن کسی که کار می‌کند و اتفاقاتی که در بازار می‌افتد هیچ اهمیتی برای سرمایه گذار ندارد. آنچه مهم است ۵+ و درصد‌هایی است که بر روی پولش می‌آید. این، یعنی «اصالت سود». این فرهنگ، اساسا یک فرهنگ غیردینی و نامطلوب است. شاید بازیگردانان بورس و سهام داران اصلی شرکت‌ها بدانند چه چیزی تولید می‌شود، ولی عموم مردم فقط به سود خواهند اندیشید چرا که اصلا به معنای بورس نه اشراف و نه اجازه ورودی خواهند داشت. - «فداشدن وقت طلایی» مسأله دیگر فرهنگی این روز‌های بورس است. ساعت ۹ تا ۱۲ که گُل وقت تحصیل، تأمل و تلاش است، در حال تبدیل شدن به پشت سیستم نشستن و گوشی دست گرفتن و رصد سامانه بورسی می‌باشد؛ و این حقیقت، تلخ‌تر خواهد بود زمانی که مشاهده می‌کنیم قشر فرهیخته ما اعم از طلاب و دانشجویان برای ورود به بورس از یکدیگر پیشی می‌گیرند. در سازمان‌ها، نهاد‌ها و جلسات، در کلاس‌ها و نشست‌های علمی و ... رصد گاه به گاه سامانه از روزمره‌های افراد شده است. در نهایت باید گفت: البته که کسی نمی‌تواند منکر اهمیت بورس و لزوم توجه به آن در کلان موضوع اقتصاد شود، اما سوال اصلی در عمومی سازی بورس آن هم در این قالب‌های بدون ضابطه است که ممکن است فرهنگ را با خطرات جدی مواجه کند. این، دیگر فضای مجازی نیست که بگوییم از بیرون وارد شده و ما را غافلگیر کرده است. بستری داخلی است که عامدانه و شاید بدون توجه به پیوست فرهنگ آن در حال شیوع است! آخرین اخبار و تحلیل‌های روز اقتصاد ایران 🌺✅ @emoqavem