🌹شهید مدافع حرم «هادی شریفی» ۳۱ شهریور ۱۳۶۱ در شهر قم به دنیا آمد. بهمن ۱۳۹۴ برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شد و روز ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ در منطقه تل‌العیس به شهادت رسید و پیکر مطهر او پس از پنج سال در مهر ۱۴۰۰ شناسایی شد. 🌹خواهر این شهید در خصوص اخلاق و خصائص بارز شهید در گفت‌وگو با دفاع‌پرس اظهار داشت: برادرم هادی از بچگی عشق به شهادت داشت. حتی زمانی که کوچک بود، یک تفنگ چوبی داشت و مدام می‌گفت من می‌خواهم به جبهه بروم و شهید شوم. عشق شهادت داشت و همیشه می‌گفت دعا کنید من شهید شوم. حتی زمانی که به منزلشان می‌رفتیم، زمانی که بابت پذیرایی که می‌کرد، از او تشکر می‌کردیم، فقط می‌گفت: دعا کنید که من شهید شوم. 🌹خواهر شهید در رابطه با درخواستی که برادرش از او داشت، گفت: یک ماه مانده به زمانی که می‌خواست به جبهه برود، مرا به گلزار شهدای محله‌مان برد و مزار خودش را نشانم داد. به من گفت: من دوست ندارم برگردم و نمی‌خواهم چیزی از وجودم بازگردد. اگر پیکر من را بازگرداندند که هیچ؛ اما اگر بازنگرداندند، یک لباس من را به همراه قرآن و یک پرچم در مزارم بگذارید که در حال حاضر به عنوان یادبود در گلزار شهدای محله‌مان گذاشتیم. 🌹وی در رابطه با احساسی که هنگام شنیدن خبر شهادت برادرش داشت، گفت: من خیلی خوشحال شدم. اصلا گریه نکردم. برای اینکه برادرم به آرزویی که داشت، رسید. زمانی که به خانه ما می‌آمد، از من می‌خواست که برای شهادت او دعا کنم. 🥀خواهر شهید شریفی در رابطه با خداحافظی پیش از اعزام برادرش اظهار کرد: یک شب قبل از آنکه برود، تمام ما را برای صرف شام و خداحافظی به منزل خود دعوت کرد. حین شام متوجه شدم که هادی اصلا غذا نمی‌خورد و به همه ما نگاه می‌کند. به یک جا خیره شده بود و در فکر بود. آن شب بعد از شام خودش ما را رساند و آن شب، آخرین شبی بود که برادرم را دیدم. 🌹خواهر شهید با اشاره به احساسی که هنگام شنیدن خبر تفحص برادرش داشت، افزود: از آنجا که برادرم به آرزوی خود رسید، من خوشحال بودم و هر کس که برای عرض تسلیت به خانه ما می‌آمد و به ما می‌گفت: خدایش بیامرزاد، به آن‌ها می‌گفتم این حرف را نزنید بلکه بگویید شهادت او مبارکتان باد. چون خودش دوست داشت و به آرزویش رسید و همه چیز همان گونه شد که او می‌خواست. 🥀وی در پایان درمورد ویژگی‌های اخلاقی برادر خود گفت: برادرم فردی انقلابی و عضو بسیج بود. در دارالقرآن پدرم قرآن می‌خواند، هنگام نماز عبا روی دوش خود می‌انداخت و می‌ایستاد تا من پشت سر او قامت ببندم. به حجاب و نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد. خیلی حساس و مهربان بود. 🌺 سر مزار شهدا بروید اگر میخواهید گره های زندگی شما تند تند باز شود و عکس مزار شهید را برای کانال ارسال کنید 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 به خادم الشهدا ارسال کنید @KhademoShohadd @emtedade 🌺امتداد (توسل به شهدا)🌺