مقاله📃 نوشتار جایگاه من است. جایی که در آن خود را بروز دهم. من از من می گویم، از فکر، دغدغه، آرزو و آرمان رهیافت های زیستم. من به شرط روشنگری جرأت نوشتن دارم. این اولین اصلی است که بدان رسیده ام. جرأت نوشتن بهانه روشنفکر است تا حق بیان آزاد را به خود بدهد. او با این کار بیش از هر دیالوگی بنیان عقاید خود را محکم ساخته. حق با آنکه با شجاعت بیان بدست می آید چون رویای یک مخترع پیش فرض رساله صاحب قلم است. حق دومین اصل من نویسنده است. لازمه حق نفی باطل است. باطل را در دل، سپس در زبان و نهایت امر به پتک عمل فضیلت مدارانه ای خرد می شود. منی که توانسته ام موجودیت نا درستی را به باور راستین ذهنم به چالش بکشم اکنون شجاعت نقد دارم. من نا مطلوبی را فدای مطلوبم نمی کنم. من از نیست به هست می رسم. شجاعت نقد در اتمام عدم برای شدن معنی دارد. سومین اصل کنش ام شجاعت نقد است. سخن از نقد مرا در وضعیت بحران قرار می دهد. اگر موجود را خوار شمارم باید طلای نابی را از دل بیابان بیرون کشم. سوال از چرا نقد نیست بلکه نقد برای چه است. نقد سوی در مطلوبی دارد که سراسر مقاله ام سر ریز آن است. مطلوبی آرمان من است. آرمان اصل اساسی اصول پیش گفته ام است. اصلی که بهای سنگینی در اگزیستانس خویش از من ستانده. چهارمین اصل نگاشتن آرمان است. من از بار معنایی کلمات آگاهم. نوشتن در این باب خود انگیخته ترین کارم بود. روشنفکر از کلمه نیرو می گیرد و بدان نیرو می دهد. منی که از این طبیعت جدا نیستم اشتراک این اصول چهارگانه یعنی جرأت نوشتن، حق، شجاعت نقد و آرمان را رسالت خویش می دانستم پس ابایی از پیامد گفتنشان ندارم. جامعه، دولت، زندگی، دین، الهیات و من و هر چه که موضوع وجود من باشد به نحوی در دایره عیارش سنجش می‌شود. این اصول نتیجه آگاهی از من، کلمات و توان نوشتن است. من به این دلیل می نویسم. 👤سردبیر @enegasht_ir