مقاله📃
هویت الهیات اصلاح
نظرهای مختلف در باره الهیات و علوم اجتماعی بیشتر به سمت هویت و اثر گزاری های سیاسی_ اجتماعی آن اتفاق دارند. از همین رو عمدتاً توقع می رود که الهیات اصلاح نظامی کلامی برای چهارچوب بندی امر سیاسی باشد. اما ادامه مطلب چالشی برای این ترجیح شناختی خواهد بود.
الهیات اجتماعی عنوانی کلی برای مصادیق مختلف دستگاه ها، دیدگاه ها، مواضع و وجوه متفرقه هر تولید محتوای نرم افزاری در این زمینه است. آنچه که منادی وحدت اجتماعی اهالی یک ملت تحت بینش معنوی یگانه دارد. بدین دید اگر پروژه فکری اندیشمندانی چون دکتر شریعتی، علامه مطهری، آیت الله دکتر بهشتی و دیگر بزرگان را در میانه انقلاب سیاسی ۱۳۵۷ الهیات سیاسی بدانیم؛ الهیات اصلاح در دوران پسا انقلاب قرن ۲۱، سامانه کلامی ناظر بر فرهنگ عنوان می شود.
تفاوت اصلی در دو گونه الهیات سیاسی و اصلاح ریشه در نیاز های عصر هر یک دارد. مسلما ارکان فرهنگ، سیاست، اقتصاد و غیره اجتماع از هم جداشدنی نیست اما؛ مسئله نحوه بروز تقدم یک رکن بر دیگری است. ما با آوردن مثالی از وضعیت گذار تاریخی ایران چرایی این دو دستگاه را حل می کنیم.
در دهه چهل و پنجاه گروه های مذهبی با سلطنت پهلوی درگیری مستقیم داشتند. به طور خلاصه آنچه که آنها برای پیروزی بر رژیم حاکم و رقبای سوسیال_کمونیست نیاز داشتند دانش مبارزه بود. دانش مذکور نوع خاصی از مجموعه احکام راهنمای عقل برای کنش سیاسی در متن درگیری بود. انقلابیون ایرانی نظام شناختی خاصی را می خواستند تا بتوانند با حل چالش نژاد و دین جامعه را به وحدتی ارگانیک برای آلترناتیو بومی سلطنت کنند. تلاش فکری و عملی امام خمینی، شاگردان و همرزمان ایشان در متن مبارزه با امپریالیسم؛ تحقق همین چهارچوب تعیین کننده برای صیانت از تکلیف (انقلاب اسلامی) بود. اما با بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جامعه ایرانی که به سطوح بالایی در شاخص های توسعه رسیده و اکنون وارد مرحله حاکمرانی عصر جریان اطلاعات شده؛ با مسائل جدید و کم سابقه بین المللی در اتمسفر ملت مواجه است. جهش سطح زندگی در ایران پیامد های سخت باوری بر اندیشه ایرانی و اجنبی گذاشته. نرخ بالای سواد عمومی از ابتدایی به لیسانس، ظهور توان لبه دانش در علوم بنیادی و صنایع نظامی، رساندن اقتصاد از شرایط تک محصولی فئودالی به پسا صنعتی، کلان سازی داده محور بنگاه های مالی مانند: بانک های خصوصی، شرکت های دانش بنیان، دیجیتال مارکت ها و قطب سازی در درمان، دارو و علوم پزشکی و خدمات حمل و نقل و غیره همه نشان از اتفاقی خارج از تصور در سبک زندگی ایران داشت. کشوری دهقانی که به تازگی از دست فئودال هایش رها شده؛ در جنگ های اروپایی پای خود را به فروش سلاح باز کرده و با قدرت پیروز جنگ جهانی قبلی درگیری مستقیم دارد. همین امر تلاش کشور های شمال را برای شکست قدرت نو ظهور جنوبی پس از جنگ سرد شدت بخشید. تقدم کمپانی های غربی در انقلاب صنعتی اول تا سوم به مرحله چهارم رسید. کشور ما نیز در جهش سخت افزاری ناگزیر از ورود به حوزه سایبر بود. اما ورود تکنیکی به این عرصه جدید ما را همزمان در سه انقلاب صنعتی و ارتباطاتی و اطلاعاتی قرار داد. این بستر عجیب حیرتی برای افکار عمومی داشت که خود را عقب افتاده و تحقیر شده می دانستند. از طرفی نسلی هم پدید آمد که چون در فضای توسعه زود هنگام رشد کرد، باور به کارآمدی خلاقانه، پتانسیل ساخت و میل به جهانی بودن داشت. درست همین جا نقطه گسست های فرهنگی میان نسل های قبل، همزمان و بعد از انقلاب است. چیزی که در سال ۱۴۰۱ خود را در صورتی از ناآرامی های فرهنگی نشان داد در ۹۸ ،۸۸ و هیچ یک از دوره های قبل اتفاق نیفتاده بود. اینبار یک حادثه فرهنگی جامعه، اقتصاد و حکومت را به خشونت میدانی کشید. همچنین ماجرای اخیر موجبات نظر ورزی جدی را برای چالش فرهنگ ایران اسلامی فراهم آورد. چیزی که راه برون رفت را به کمک سلف ۵۷ در فهم اسلام و مقتضیات زمان می بیند یعنی الهیاتی اسلامی برای فرهنگ.
#الاهیات_اصلاح_تبییننظریهالهیاتاجتماعیشیعه (۲)
@enegasht_ir