📱 «زاهدی از جهت قربان گوسپندی خرید. در راه طایفهای طراران بدیدند، طمع در بستند و با یکدیگر قرار دادند که او را بفریبند و گوسپند بستانند.
پس یک تن بهپیش او درآمد و گفت: ای شیخ، این سگ کجا میبری؟
دیگری گفت: شیخ عزیمت شکار میدارد که سگ در دست گرفته است.
سوم بدو پیوست و گفت: این مرد در کسوت اهل صلاح است، اما زاهد نمینماید، که زاهدان با سگ بازی نکنند و دست و جامه خود را از آسیب او صیانت واجب بینند، از این نسق هر چیز میگفتند تا شکی در دل زاهد افتاد و خود را در آن متهم گردانید و گفت که: شاید بود که فروشنده این جادو بوده ست و چشمبندی کرده. در جمله گوسپند را بگذاشت و برفت و آن جماعت بگرفتند و ببردند.» (کلیله و دمنه)
کاری که غرب و غربزدههای داخلی با توانمندیهای ما میکنند در همین حکایت کلیله و دمنه خلاصه شده است.
حجاب اهرم قدرت فرهنگی ماست، آنقدر بدش را میگویند که رهایش کنیم. صنعت هستهای مورد نیاز ماست، آنقدر در ماهیت و اهمیتش تشکیک میکنند که عطایش را به لقایش ببخشیم الخ...
📨وضعیت انقلابی از ما انتشار انقلابی با شما✌️