⚜مهدویت و اطاعت از ولی فقیه⚜ ولایت فقیه با دو رویکرد قابل تعریف است. با یک نگاه و رویکرد ولایت فقیه یک بحث فقهی تلقی می شود که در واقع اصل اینکه مردم نسبت به ولایت فقیه چه وظیفه ای دارند چه تعاملی دارند و چه برخوردی باید داشته باشند در مباحث فقهی مطرح می شود. رویکرد دوم در بحث ولایت فقیه رویکرد کلامی یا رویکرد دین شناختی است، در این نگاه ولایت فقیه یک بحث کلامی در راستای مبانی مهدویت تعریف می شود. در مباحث مهدویت بحث از غیبت صغری و غیبت کبری آن حضرت جایگاه ویژه ای دارد. در غیبت صغری نایبان خاص مطرح و امام زمان عجل الله تعالی فرجه چهار نایب را پشت سر هم تعیین فرمودند. در غیبت کبری بحث نیابت عام مطرح می شود، دیگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه نایب خاص معرفی نمی کند بلکه براساس روایات و فرمایشات حضرات معصومین علیهم السلام یکسری ویژگی ها مطرح شده و هرکسی این ویژگی ها را کسب کرد می تواند به عنوان ولی فقیه باشد، ویژگی هایی مانند فقاهت، عدالت، تدبیر و مدیریت، از این قبیل شاخصه هایی است که برای فقها برشمرده می شود، این شاخصه ها در روایات آمده و مفاهیم و ویژگی ها در این روایات مطرح شده و هر کسی این ویژگی ها را داشت نایب عام امام عصر علیه السلام نامیده میشود. . سرآمد این نیابت فقها بحث ولایت فقیه است. در این نگاه بحث ولایت فقیه یک بحث کلامی است. چون سلسله مراتب از خداوند آغاز و به نبوت و امامت می انجامد. بحث نایبان عام در عرض و با تبعیت از امام معصوم علیه السلام مطرح است. مسائل بیرونی و پیش فرض ولایت فقیه که تحت عنوان مبانی نظری معرفتی ولایت فقیه تعریف میشوند. در واقع این پیش فرض ها، پایه و اساس مباحث ولایت فقیه است. این مبانی و پیش فرض ها دو قسم است یکسری مبانی مباشر داریم و یکسری مبانی غیر مباشر یا دور تقسیم شده اند. مبانی غیرمستقیم ولایت فقیه چون با واسطه به ولایت فقیه مرتبط می شوند، مثل نظریه جامعیت دین، نظریه کمال دین، نظریه خاتمیت دین، نظریه جاودانگی دین، نظریه انتصابی بودن امامت و ... . بطور مثال جامعیت دین یکی از مبناهای غیر مستقیم ولایت فقیه است. جامعیت دین می طلبد بعد از پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه و آله امامانی بیایند (در اینجا بحث ولایت بعد از پذیرش نبوت و بعد از قبول جامعیت دین) لذا امر امامت در همه زمان ها ساری و جاری باید باشد. عصر غیبت را هم در بر میگیرد، یعنی در زمان غیبت هم ما نیاز به امام و پیشوا یا نایب او داریم. یعنی لزوم ولایت فقیه ثابت است. . در واقع جامعیت دین امامت را ثابت کرده و به واسطه امامت ولایت فقیه تحت عنوان نیابت عامه ثابت می شود. به این دلیل می گوییم اینها همه مبانی غیر مستقیم ولایت فقیه است. مبانی نزدیک و مستقیم ولایت فقیه. یعنی مبانی ای که مستقیم به ولایت فقیه متصل می شود و هیچ واسطه ای ندارد. اولین مبنای نظری معرفتی ولایت فقیه، خود اندیشه مهدویت است. مهدویت در واقع منتها الیه امامت است و دو نوع نیابت برایش تعریف شده، نیابت خاص که مربوط به عصر غیبت صغری است و نیابت عام که مربوط به عصر غیبت کبری است. این نیابت عام که بیان ویژگی نایبان امام زمان عجل الله تعالی فرجه در عصر غیبت کبری است. اساس کار و بیانگر سرپرستی فقها در عصر غیبت است. در میان فقها بحث ولایت یک فقیه، به عنوان سرآمد این مباحث نیابت عام مطرح می شود. یعنی اندیشه مهدویت مستقیم به بحث ولایت فقیه مرتبط می شود. به عبارت دیگر براساس نیابت عام مهدویت، ولایت فقیه را پذیرفته ایم. لذا مهدویت مبنای نظری معرفتی ولایت فقیه است. یا مثال دیگر در مورد مبانی مستقیم ولایت فقیه بحث لزوم تحقق احکام الهی در همه زمان ها، یا لزوم سرپرستی در همه زمان ها است. چون طبق این نظر معتقدیم که در همه زمان ها مسلمانان باید یک سرپرست داشته باشند و در زمان غیبت هم باید یک سرپرستی در جامعه اسلامی وجود داشته باشد و مسلمانان را هدایت و رهبری کند و چه سرپرستی نزدیک تر از امام زمان و نایب او که ولایت فقیه است. تصریح بسیاری از فقهاى بزرگ شیعه، اعتقاد به نایب عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه را بر ما روشن نموده است. اصل ولایت فقیه، مورد اتفاق یا حداقل از نظرات مشهور بین فقیهان شیعه است. بطور نمونه مرحوم نراقى معتقد است: «ولایت فقیه فى الجمله بین شیعیان اجماعى است و هیچ یک از فقها فى الجمله در ولایت فقیه اشکال نکرده است» .(نراقى، احمد، عوائد الایام، ص 186) صاحب جواهر فرموده اند: «کسى که در ولایت فقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین علیهم السلام را نفهمیده است». (جواهر الکلام، ج 2، ص 398.) https://eitaa.com/joinchat/692715746C3dc69959f4