❇️ جهان بینی اسلامی، نقطه ثقل تغییر محتوای کتب آموزش و پرورش ✍️رهبر انقلاب برای اولین بار سال 79 در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه قم سپس در سال های 93 و 97 و 1401 پیگیر تغییر مفاد کتب درسی بودند، نگاه ایشان این است که:" این نسل با این هدف بسیار بزرگ باید دارای هویت ایرانی- اسلامی، اعتقادات محکم و عمیق، دارای اعتماد به نفس، خودساخته، هوشیار در برابر تمدن‌های منسوخ شده شرق و غرب، دانشمند و کارآمد باشد تا بتواند آن تمدن عظیم را شکل دهد"(21/02/1401) برای رسیدن به تمدن اسلامی مسیری باید طی شود که عبارت است از: فلسفه، تولید فکر، تولیدعلم، تمدن؛ وقتی که ما از اندیشه و فلسفه حرف می زنیم یعنی انسان را مدنظر داریم، انسان آزادانه انتخاب بینش می کند ولی مجبورانه به سمت آن بینش می رود، حال تمام دعواها بر سر این است که این بینش چه چیزی باشد؟ بینش از آموزش فلسفه شروع می شود، با این توضیح مشخص می شود که چرا رهبری اولین درخواست تغییر مفاد کتب درسی را بین طلاب حوزه علمیه قم مطرح می کنند، ایشان می گویند: "فلسفه‌ی اسلامی فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد"(29/02/82) این نکته قابل توجه است که امام جامعه روش و محتوا را معین کرده است اما هنوز کارشناسان آموزش و پرورش نسبت به محتوا، وحدت کلمه ندارند، رهبری می گویند:"مسأله‌ی امتداد سیاسی - اجتماعی فلسفه است که من مکرّر به دوستان گفته‌ام و الان هم در تأیید فرمایش بعضی از آقایان عرض میکنم؛ منتها نه با تعبیر رنسانس فلسفی؛ نباید به این معنا مطرح شود. ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. نقص فلسفه‌ی ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفه‌ی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفه‌های غربی برای همه‌ی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفه‌ی ما به‌طور کلّی در زمینه‌ی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااین‌که خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لااله‌الا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمی‌ماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همه‌ی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفه‌های مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچ‌کس غیر از شما نمیتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید"(29/02/82) در خصوص مفاد مد نظر رهبری برای کتب درسی نیز می توان به این گفته ایشان استناد کرد که می گویند:"يكى از آقايان راجع به مسئله‏ توليد فكر مطلب بسيار مهمى گفتند؛ كاملًا درست است. پايه‏ علم هم بر فلسفه است؛ فلسفه نباشد، علم وجود ندارد. اگر استنتاج فلسفى نباشد، اصلًا علم ميشود بى‏ معنا. توليد فكر خيلى مهم است.البته توليد فكر از توليد علم دشوارتر است. متفكرين و نخبگان فكرى در معرض آسيبهائى هستند كه نخبگان علمى كمتر در معرض آن آسيبها قرار ميگيرند. بنابراين كار، كار دشوارى است؛ اما بسيار مهم است. نكته ‏اى كه مطرح كردند، نكته‏ درستى بود؛ بنده بهره بردم و اين را قبول دارم"(16/04/89) وقتی این بیانات را می خوانیم متوجه منظور رهبری در سپردن تغییر مفاد کتب درسی دانش آموزان به طلاب می شویم؛ یعنی ارایه جهان بینی اسلامی بواسطه فلسفه اسلامی می بایست توسط طلاب متخصص انجام پذیرد. به انسانِ فلسفی بپیوندید👇 https://eitaa.com/ensane_falsafi