🌾امام قدر ناشناخته... ❓❓چرا امام زمان غریب است؟ ‌معناي اول غريب ◀️« قدر ناشناخته بودن » يكي از معاني رايج غربت است. اگر معرفتي كه شايسته و بايستة شخصي است. وجود نداشته باشد، او را مي‌توان «غريب» دانست. ◀️به عنوان مثال، اگر مردم با پزشك ماهري زندگي كنند، ولي او را نشناخته و به كمالات و تخصص و ايمان و دلسوزي او آگاه نباشند و با او مثل يك فرد بي سواد رفتار كنند، اصطلاحاً به آن پزشك، «غريب» گفته مي‌ شود. ◀️ از طرفي ممكن است مردم به تخصص و تعهد او آگاه شوند، ولي قدر او را نشناسند، و قالباً به او اعتقاد نداشته باشند، و در مقابل به پزشكان ديگري كه اين تخصص را ندارند اعتماد كنند. در اين صورت باز هم اين پزشك«غريب» مانده است. ◀️حال فرض كنيد كه اين پزشك، در علم فقه هم متخصّص باشد، در اين صورت انتظار مي‌رود كه وقتي صبحت از فقه مي‌شود او را در زمرة فقها بر شمرده و به عنوان يك فقيه براي او حساب باز كنند. در غير اين صورت حق او ادا نشده است. ◀️به اين ترتيب، هرچه كمالات فرد بيش تر و فراگير تر باشد، ضرورت شناخت او ملموس تر مي‌ شود. و هر كدام از ويژگي‌هاي برجسته اش كه _ به طور اختياري يا غير اختياري _ مورد توجه واقع نشود، از آن جهت قدر ناشناخته و غريب مي‌ماند. ◀️به همين ترتيب، اگر يك واسطة خير شناخته نشود و مردم ندانند كه نعمت‌ها و بركات از جانب چه كسي به آن‌ها رسيده است، به سبب اين ناداني، شكر نعمت او را چنان چه شايسته است، ادا نمي كنند، و لذا او «غريب» مي‌ماند. ◀️از طرف ديگر، اگر وليّ نعمت شناخته شود، ولي به خاطر بي توجهي يا به عمد، از او قدر شناسي لازم نشود، كفران نعمت صورت گرفته، و اين كفران نعمت به نوعي ديگر، به غربت او مي انجامد. ◀️براي روشن تر شدنِ مطلب، به ذكر مثالي مي‌پردازيم. فرض كنيد كه شخصي ميزبان مجلسي شده و سفره اي گسترده است كه بر سر اين سفره، از همة ميهمانان پذيرايي مي‌شود. حال اگر برخي از مهمانان، ميزبان خود را نشناسند وندانند كه بر سر سفره ي نشسته اند طبعاً نمي توانند از او تشكر كنند. در اين صورت، ميزبان ناشناخته وغريب خواهد ماند. ◀️حالت ديگري از غربت ميزبان وقتي صدق ميكنند كه مهمان‌ها _ عليرغم اينكه صاحب نعمت را مي‌شناسند_ به او بي اعتنا باشند، از او تشكر نكنند، ونسبت به او بي توجه باشند. در اين حالت نيز، به ميزبان، مكفور و غريب گفته مي شود. و بدين ترتيب، مهمان‌ها با قدر ناشناسي خود، ميزبان را در غربت نگاه داشته اند. ◀️پس به طور كلي غريب به معناي قدر ناشناخته، دو صورت دارد: يكي آن كه اصلاً شناختي نسبت به او يا بعضي از كملات و فضايل او وجود نداشته باشد. ◀️دوم زماني كه ديگران به او وكمالاتش واقف باشند، ولي آن طور كه شايسته ي اوست قدرش را نشناسند. ◀️صورت اول يك امر اختياري نيست، چون انسان به اختيار خود شناخت پيدا نمي كند هرچند كه قطعاً مقدمات و زمينه‌هاي آن اختياري است. ولي صورت دوم، كاملاً اختياري است، ◀️وجه اشتراك بين اين دو صورت عدم شكرگزاري قلبي نسبت به نعمت مورد نظر است. يعني اين كه حق او و كمالات و فضائل او ادا نشده است. ◀️در اين حالت اول، عدم شناخت نعمت، نسبت به آن وجود ندارد. و همين معني را مي‌توانيم به مكفور بودن قلبي و در نتيجه غريب ماندن تعبير كنيم. 📚غربت آفتاب ✍محمد بنی هاشمی @entezar_ma313