چکیده گفتار واقعیت این است که ما به دعا توجه نداریم. اکثر افراد وقتی اسم دعا که می‌آید، سراغ حاجت می‌روند. در صورتی که دعا خیلی بالاتر از حاجت است. دعا گفت و گو با خداست، صدا زدن خداست، نشستن با محبوب است. امام باقر علیه السلام فرمودند: خدا یک نفر اهل بادیه و بیابان نشین را به خاطر دو کلمه آمرزید. وقتی اقرار به گناه کرد و حق را به خدا داد، خدا گناهان او را آمرزید. گفت: خدایا، اگر من را بیامرزی تو شایسته آنی و اگر مرا عقوبت کنی من شایسته آنم. امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: در ناامیدی‌ها امید شما بیشتر باشد؛ چون کار دست خداست. خداوند متعال در یک آن ممکن است کار را زیر و رو کند و چرخش دهد. مولا امیر المؤمنین علیه السلام به سه داستان قرآنی اشاره فرمودند. داستان حضرت موسی کلیم الله که در بیابان در بحران قرار گرفت ولی در یک آن، خدا او را به پیغمبری و کلیمی خود انتخاب کرد. دوم، داستان بلقیس بود که دنبال مقابله و جنگ با حضرت سلیمان علیه السلام بود، ولی در یک لحظه چرخش پیدا کرد و تسلیم حضرت سلیمان شد و همسر ایشان شد. و سوم سحره طرفدار فرعون بودند که به جنگ موسی کلیم الله آمدند، ولی در یک لحظه جزء صدیقین و مؤمنین کامل شدند. این روایت زیبا و امثال این‌ها به ما می‌فهماند که در هیچ مرحله ای، و هر چند در شدت گناه و معصیت هم که هستیم، حتی اگر به مقابله با امام زمان و پیغمبر هم آمده ایم ناامید نباشیم، ممکن است خدا دست ما را بگیرد و ما را متحول کند.