‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═ 🏴🏴🏴 تجدید اشک سلام  بر تو  که    ارباب   عالم  عشقی سلام   بر تو که   مشکات نور   زهرایی سلام بر تو  و  این ماه   روضه‌خوانی‌ها سلام  بر تو  که  خون خدا   به  رگهایی به شعر محتشم و شور سینه‌ها سوگند چقدر   منتظر   این  محرمت   بودم... چقدر   در  عطش   روضه‌های   بی‌آبی به  یاد عمه‌‌ی سادات، در غمت بودم... اگر که چشم مهیا برای اشک شده‌است یقین‌که اذن حضورش به روضه را دادی؛ چو قطره اشک گهر شد به درگه‌ات آقا چقدرسینه‌ی محزون، به روضه جا دادی! مرا بخوان به عزا تا میان روضه‌ دمی هوای کرب و بلا را تنفسی بکنم خیال صحنه‌ی گودال را کنم ترسیم و قدر ثانیه‌ای حس بی کسی بکنم؛ از اینکه بودی و لم یعرف امام زمان به مات میت جهالت امام را بکُشد؛ از اینکه پاره تنان تو، پاره تن بشود... و زینب‌ تو هراسان، به قتلِگه بکِشد چرا امام زمان‌ها، غریب در وطن‌اند؟! همین برای رسیدن به گریه‌ها کافیست امام عصر غریب است، ای عزاداران میان‌ماست‌ ولی غایبست‌ و با ما نیست چه اشک‌ها که به دامن نشانده‌ایم اما میان مرز بصیرت و هجمه‌ها ماندیم؛ چقدرهیأت و روضه، چقدر اشک و عزا ولی برای دمی با امام، وا ماندیم! اگر که سینه‌زنان حسینیه شده‌ایم برای غربت و مظلومیت عزاداریم؛ ضروری است که تجدید بیعتی بکنیم امام را بشناسیم و در عمل آریم خداکند که براتان تفکری بکنیم؛ درون سینه‌ محزون، به‌ معرفت برسیم سلام‌ بر تو که دادیم، یادمان باشد قرار ماست ز مهدی به منزلت برسیم اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسین(علیه‌السلام) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi