گاهی عمیقا احساس تنهایی می‌کنی، مثل پرنده‌ی تنهایی که خودش را در انعکاس پنجره دیده و پشت شیشه بالا و پایین می‌پرد و جست و خیزهای خودش را با اشتیاق نگاه می‌کند، با این امید که مقابلش پرنده‌ی دیگری‌‌‌ست. گاهی از تنهایی به خودت پناه ببر، برای خودت چای بریز، برای خودت کتاب بخوان، قدم بزن، سفر کن... لازم نیست همیشه به آغوش و حضور آدم‌ها پناه ببری و برای خوب شدن حالت، چشم‌انتظار حمایت و همراهی آدم‌ها باشی! گاهی مثل پرنده‌ی مقابل شیشه، خودت را با دیگران اشتباه بگیر و با خودت رفیق شو و روی خودت حساب کن و از حضور خودت همانقدر ذوق کن که از حضور آدم‌ها! کی از خودت به خودت دلسوزتر؟ کی از خودت به خودت مهربان‌تر؟ کی از خودت برای خودت راه‌گشاتر، ارزشمندتر، عزیزتر؟! ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─