❎اسکلت فرهنگ و ادب در دیار حافظ و سعدی 📚همه جای شهر نوشته بود به پایتخت فرهنگ و ادب ایران خوش آمدید 🙉ولی فرهنگ و ادب انگار میزبانان غریبه شهر بودند، اسکلتی از فرهنگ و ادب به جای مانده بود: آنچه می دیدی مظاهری از بی ادبی و بی فرهنگی بود ❎آرمگاه حافظ و سعدی بدل شده بود به پاتوق کسانی که از جهالت مدرنشان عکس سلفی می‌گرفتند و دریغ از اینکه بفهمند حافظ، حافظ قرآن بود نه مطرب و رقاص ✅ البته لایه‌هایی از عمق فرهنگ را می شد در چادرهای سفید در صحن و سرای شاهچراغ دید که به تن خیلی ها زار میزد، انگار قشری از همان فرهیختگان ادب و هنر به ناچار خود را در آن پیچانده بودند. ❇️مهمانان کم شمار مسجد وکیل هم بیشتر مجذوب میراث فرهنگی معماری آن بنا بودند تا میراث معنوی شیراز ❇️ چادرهای سفید عاریتی در مسجد نصیرالملک هم کارکردش در این حد تقلیل یافته بود که انعکاس نورها رویش بیفتد و تصویری زیبا رقم بخورد ❇️ به عنوان یک معلم اقتصاد توسعه بیشتر نگران توسعه فرهنگی شدم تا توسعه اقتصادی، نگران فرهنگ مدرن وارداتی شدم که فاصله زیادی با تمدن سازی دارد. ✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2