✨بسم رب النور✨ گاه آنقدر دلتنگ می شوم که فراموش میکنم غوغای اطرافم را..⚡️ خودم را رها میکنم از این قفس تنگ و مرغ خیالم را پر می دهم سمت آنجایی که دلم را جا گذاشته ام..🕊 گوشهایم را تیز میکنم تا بشنوم صدای هلبیکم را...🌱 چشمانم را می بندم تا بهتر ببینم... خیال میکنم که در راه هستم.. تشنگی وجودم را با آب کوچک از دست دختر بچه ی عراقی برطرف میکنم و خستگی جان را در خانه ی عراقی ها برطرف میکنم..💦 نسیم خنکی که از طرف بین الحرمین آمده؛ صورت را می نوازد🌫 و چای تیره ی موکب ها وجودم را تازه تر می کند...☕️ چشمانم را که باز میکنم خودم را در قفس میبینم...⛓ گوشهایم دیگر صدای هلبیکم را نمی شنود بلکه صدای خداحافظی هارا می شنود.. و حال تنها میتوانم از همینجا بگویم:صلی الله علیک یا اباعبدالله{علیه السلام} و اینچنین است حال و احوال یک جامانده که لایق دیدار نشده است... (علیه السلام)