🌸فلیَنظُرِّ الإِنسانُ مِمَّ خُلِقَ🌸
💦خلِقَ مِن مّآءٍ دَافِقٍ💦
💧یخرُجَ مِن بَینِ الصُّلبِ وَ التَّرآئِبِ💧
1-بر خلاف تصوّر هزار ساله ی مفسّرین ، مترجمین و اهل لغت ، معنای واژه ی «صُلب» و «ترائب» ستون فقرات و استخوان های سینه نیست بلکه عرب اصیل از این دو واژه برای اشاره به استخوان «خاجی(چلیپایی)» و استخوان «عانه(شرمگاهی)» استفاده می کرده است.
2-استخوان «خاجی» به مُحکمی موصوف است یکی از معانی «صُلب» و واژه های هم خانواده ی آن استحکام و سختی است.
3- ... استخوان «خاجی» به صلیب شبیه است. در زبان عربی ، «صُلب» و «صلیب» هر دو از یک ریشه لغوی هستند. شباهت این استخوان به صلیب آنقدر واضح است که در زبان آلمانی استخوان «خاجی» را (kreuzbein)می نامند.(آریان پور،1383ش،504)
واژه ی(kreuzbein) از دو لغت (kreuz) به معنی «صلیب» و (bein) به معنی «استخوان» ساخته شده است.(آریان پور،1383ش،115)
واژه ی «خاجی» نیز در فارسی از واژه ی ارمنی «خاج» به معنای صلیب اخذ شده است.(معین،1382ش،ج975:1)
4-با آنکه درباره ی سیر تطوّر واژه ی «صُلب» و خطای مترجمین آثار طبی یونانی به عربی مطالب ناگفته ی زیادی وجود دارد امّا به نظر می رسد با توجّه به ادلّه ی مذکور(در اصل مقاله) جای هیچ شک و شبهه ای باقی نیست که عرب اصیل واژه ی «صُلب» را برای نامگذاری استخوان «خاجی» به کار می برده است و اثبات همین نکته برای نشان دادن انطباق کامل معنای آیه ی مورد بحث با علم مدرن کفایت می کند زیرا کلمه ی «بین» در آیه ی هفتم سوره ی طارق بیانگر قرار گرفتن محلّ پرتاب «منی» بین «صُلب» و «ترائب» است و از آنجا که این امر نیازمند آن است که «صُلب» و «ترائب» رو به روی هم قرار گرفته باشند لذا نتیجه ی منطقی بحث این است که «ترائب» معادل استخوان «عانه» باشد زیرا این استخوان است که مقابل استخوان «خاجی» قرار گرفته است.
5-مفسّرین وقتی به علّت خلط معنای حقیقی و مجازی «صلب» ، آن را به معنای تمامی ستون فقرات در نظر گرفته اند آن گاه ناگزیر شده اند که «ترائب» را دنده های بالایی قفسه ی سینه قلمداد نمایند و برای اثبات این معنا نیز به چند بیت از اشعار جاهلی تمسّک جویند.
در اینکه شعر جاهلی در فهم برخی کلمات مهجور به کار رفته در قرآن بسیار کارآمد است هیچ شکی نیست امّا این کاربرد باید روش مند باشد زیرا در غیر این صورت موجب گمراهی مفسّر در دستیابی به معنای صحیح آیات قرآن خواهد شد.دراین جا هم به نظر می رسد همین اتّفاق افتاده زیرا شاگردان این مکتب به صرف استناد به چند بیت از شعرایی همچون «إمروءالقیس» علاوه بر آنکه از میان معانی مختلف «ترائب» ، معنایی غلط را انتخاب کرده اند بلکه این معنای غلط را بر خلاف ظاهر آیه و بر خلاف کاربرد واژه در زبان عربی فقط مختصّ جنس زن دانسته اند. این در حالی است که در اشعار مورد استناد ، هدف شاعر وصف زیبایی های جسمانی زن است و انتظار غریبی است که «ترائب» را به معنای استخوان «عانه» به کار گیرد.
6-روایاتی که در ذیل این آیه آمده با کشف معنای آیه اعتبار خود را از دست خواهد داد. در این میان روایات تفسیر منسوب به «علی بن ابراهیم قمی» که مورد التفات سایر مفسّرین شیعه قرار گرفته موضوعه خواهد بود.
7-بر خلاف برداشت غلط جمع کثیری از مفسّران ، مترجمان و دگراندیشان ، قرآن هیچ اشاره ای به محلّ تشکیل نطفه نکرده است. آنچه که قرآن به آن اشاره می کند خروج «ماء دافق» از بین «صُلب» و «ترائب» است. مطابق آنچه تا کنون بیان شد نقطه ی آغاز جهش این آب جهنده در ابتدای پیشابراه است که در لگن و در نقطه ای بین استخوان «خاجی» از پشت و استخوان «عانه» از جلو قرار گرفته است حال آنکه اکثریت قریب به اتّفاق مفسّرین در ذیل این آیه سخن از پشت و سینه گفته اند و چنین مطلبی با نظر طبّ سنّتی و مدرن در تعارض است.
8- لازم است تا در ترجمه های پارسی به جای واژه ی «صُلب» و «ترائب» از اصطلاحات «استخوان خاجی» و «استخوان شرمگاهی» استفاده کرد.البته از آنجا که واژه ی «خاجی» یک واژه ی ارمنی است می توان از واژه ی«چلیپایی» که به زبان فارسی نزدیک تر است نیز استفاده کرد هر چند این واژه تا کنون به این معنا به کار نرفته است. لذا ترجمه ی فارسی زیر برای آیه ی هفتم سوره ی طارق پیشنهاد می شود:
«از میان استخوان های چلیپایی و شرمگاهی برون آید»
◀️خلاصه ای از مقاله افشین احمدپور
http://www.neeloofar.org/critic/222-afshin-ahmadpor/1554-951106.html
🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
@erisonteb