📝 سروده دوم جهان ز مولد زينب چو خويشتن آراست عنايت ازلي جلوه كرد از چپ و راست زني چگونه زني فخر عالم و آدم زني كه چون پدر و مام عروةالوثقی است وليّةالله و عين‌الله و لسان‌الله زني بزرگ كه الگوي دانش و تقوا است زني كريمه زني عالم علوم خفي زني كه پايه‌ی قدرش ز آسمان بالا است زني ستوده، زني اسوه وقار و جلال زني كه خواهر و هم رزم سيدالشهدا است زني بزرگ زني قهرمان كوفه و شام زني كه معدن صبر و عفاف و شرم و حيا است زني چگونه زني آيت كمال ابد زني كه درگه او مشعر و منا و صفا است زني تهمتن و شير افكن و علي هيبت زني كه بانوي بي‌مثل روز عاشوراست زني معلّمه‌ی مكتب نبوت و وحي كه خود معلّمه‌ی مكتب كمال و وفا است زني عظيمه، بزرگ و عزيز و نيرومند زني كه باقي از او انقلاب كرب و بلا است عظيمه گر چه همي بوده است و خواهد بود و ليك زينب كبری عظيم در عظما است زني به منطق و گفتار حيدر كرّار زني كه در شرف و مجد، ثاني زهرا است مقام و مشهد او در دمشق و قاهره هست دليل آن كه حقيقت، مدار عزّ و بقا است از آن خطابه كه در مجلس يزيد سرود هنوز ولوله و شور در زمين و سما است چنان نمود يزيد پليد را محكوم كه تا ابد برِ تاريخ، ساقط و رسوا است رساند ناطقه‌ی او به گوش عالميان كه عزّ و مجد و كرامت از آن آل عبا است بيان نمود در آن خطبه فصيح و بليغ كه حق ز باطل و باطل ز حق هميشه جدا است ره حسين و علي راه حق و توحيد است ره يزيد و معاويه راه شرك و خطا است سخن ز قدر و جلالش نمي‌توان گفتن كه درك شأن و مقامش وراي بينش ما است سرود «لطفي صافي» مر اين چكامه‌‌ی نغز اگر قبول شود بس براي هر دو سرا است