📝 روایت دوم: قلم روان و بیان شیوا قلم روان و بیان شیوا، عطیه ای الهی بود که از همان ابتدای نوجوانی، نصیبشان شده بود. اولین نوشته های علمی و مطبوع ایشان، حاشیه بر کتاب «اشعار شیوا در رد باب و بهاء» مرحوم والدشان است. ایشان تا اواخر حیات با برکتشان هم می‌نوشتند و در دفاع از دین و مذهب، خستگی را، خسته ی نشاط و تلاش خود کرده بودند. هر کسی آن حاشیه ها را بخواند خواهد فهمید که وسعت اطلاعات یک نوجوان آماده ورود به سن جوانی، چه میزان است! خدای رحمت کند مرحوم حاج آقا فخر را که از علما و مردان بزرگ آن روزگار بود. وقتی حاشیه‌های مرحوم آقا بر کتاب پدر مکرمشان را دیده بود قصیده ای در مدح آن سروه بود که چند بیتی از آن تقدیم می شود: «هدیه ات هدیه گرامی بود * مایه عیش و شادکامی بود * ورقی از کتاب مسطور است * رق منشور و آیه نور است * جمله اشعار آیت اللهی * هست نغز و لطیف و شیوایی * چقدر خوب کرده ای تفسیر * شعر شیوای نغز شیخ کبیر * یادگار خوشی در ایام است * می توان گفت وحی و الهام است...»