📝روایت چهاردهم: :باب الرجا همان اظهار ارادت های نزدیک یک قرن بود که خداوند متعال اینگونه اراده کرد تا شب جمعه اول ماه رجب که لیله الرغائب بود ایشان میهمان حریم ملائک پاسبان اربابش شود؛ آن هم پس از طواف آستان ملکوتی کریمه اهل بیت علیهاالسلام و مولی الموحدین امیرالمؤمنین سلام الله علیه و عتبه مقدسه عباسیه ارواحنا له الفداء. امّا از کدام باب و کدام سو؟! آری، آن که عمری امیدوارانه به الطاف این خاندان سپری کرده و رطب اللسانش این اشعار بود که «لطفی از عاقبت کار مکن قطع امید * که به الطاف حسین بن علی میمون است» و همیشه امید داشت به الطاف و عنایات حضرت، باید هم در آن حریم ملکوتی، در جوار باب امید یا همان (باب الرجا) در سمت قبله در مَن‌ها تربت مطهّر که حسرتش را می‌خورد مأوا گزیند و بیارامد و امید داشته باشد که از آن خاک پاک به برکت دعایی که همیشه بر لب داشت: «مَوْلایَ فَإِنْ أَدْرَکَنِی الْمَوْتُ قَبْلَ ظُهُورِکَ فَإِنِّی أَتَوَسَّلُ بِکَ وَبِآبائِکَ الطَّاهِرِینَ إِلَی اللّٰهِ تَعالیٰ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ یَجْعَلَ لِی کَرَّةً فِی ظُهُورِکَ، وَرَجْعَةً فِی أَیَّامِکَ، لِأَبْلُغَ مِنْ طاعَتِکَ مُرادِی، وَأَشْفِیَ مِنْ أَعْدَائِکَ فُؤَادِی؛ مولای من اگر مرگ پیش از ظهور تو مرا دریابد، من به تو و پدران پاک تو به خدا متوسل می‌شوم و از او می‌خواهم که بر محمّد و خاندان محمد درود فرستد و برای من بازگشت دوباره به دنیا در زمان ظهورت و رجوعی در دورانت منت فرماید تا به خاطر طاعتت به مقصودم برسم و زخم قلبم را از دشمنانت شفا دهم.» برخیزد و در رکاب سید و مولایش ولی عصر ارواح العالمین له الفداء، جان و هستی فدا کند. و ما جاماندگان بی زاد و توشه هم که از باب الرجاء وارد بهشت دنیا یعنی حریم امن حسینی علیه السلام می‌شویم سخت رجا و امید داریم به شفاعت ایشان نزد مولایمان حضرت سیدالشهدا علیه السلام تا دستمان را در امواج فتن و بلایای آخر الزمانی، رها نکنند.