🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_یک بخش ۲
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت سوم
جهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از
مقدمه مطالعه نمایید.
در قسمت قبل با سؤالات فردی که یکی از فامیلهای خداناباورش، باعث ایجاد شک در وی شده بود، آشنا شدید؛ اینک به ادامهی این پرسش و پاسخ توجه کنید.
این قسمت:
ذکر تجربهی مشابه نگارنده در چگونگی مواجههی خردمندانه با دوستان و فامیل که در باورها مشکل جدی دارند.
🗣 ممنونم آقا
واقعاً بعد از صحبت با اون فامیلمون انقد غمگین شدم انقد داغون شده بودم هیچکس نمیتونست به شبهات و سوالاتم پاسخ بده، اصلا متوجه نمیشدن من چی میگم!
تا اینکه با سایت و کتاب شما آشنا شدم، راستش وقتی کتابو مطالعه میکردم برای لحظاتی حس کردم خدا بالاخره داره دستمو میگیره و میخواد هدایتم کنه واقعاً حس کردم خدا داره باهام حرف میزنه!
به هر حال من به مطالعاتم ادامه می دم، متأسفانه تو محیط و خانوادم پر از آدمای بیخداست که کافیه بفهمن من نماز میخونم همه چیو مسخره میکنن، مخالف نظام و رهبری هم هستن، نمی دونم چیکار کنم اونا برام مثل سم میمونن هر بار که میبینمشون حالم بد میشه، به هر حال برام دعا کنید، من ته دلم قبول نمیکنه که خدا وجود نداشته باشه، دعا کنید موفق شم بهیقین برسم، دلم میخواد توزندگی فقط از خدا بترسم و از شر آدمای حسود به. خدا پناه ببرم.
بازهم خیلی ممنون آقا توروخدا به تلاش کردن تو این مسیر با قدرت ادامه بدین، خیلی ها مشکل منو دارن
به کمکتون نیاز دارن.
خدانگهدار.
#پاسخ
من هم از شما بابت اعتمادتان تشکر میکنم.
خوشبختانه تجربهی من در ارتباط نسبتاً گسترده با مردم ایران در داخل و خارج از کشور (با گرایش و باورهای مختلف) نشان میدهد اکثر قریب بهاتفاق ایشان هیچ مشکلی با اصل وجود خدا ندارند، اما در گذاشتن وقت کافی جهت معرفت به خداوند و اطلاع از راهنماییهای شادیبخش پروردگار، کوتاهیهایی وجود دارد، بهطوریکه برخی از ما حاضر نیستیم بهاندازهی کمترین رفیقمان و حتی یک فیلم و مسابقهی ورزشی، روی خدا حساب کنیم و دلیل اصلی افزایش استرس در زندگی، چیزی جز غفلت از آفریدگار خویش نیست.
با توجه به مشابهت تجربهی شما با خودم که شما نیز میخواهید مانند من برخلاف اطرافیان، مسیر خردمندانه را در پیش بگیرید، از فرصت استفاده میکنم و علیرغم میل باطنی، عاقلانه میبینم که بخشی از تجربهام را مطرح کنم به این امید که خیال شما نیز مانند من آسوده شود و راهتان هموارتر و میانبُر گردد.
ضمن احترام وافر خصوصاً به برخی از خانواده و فامیل که انسانهای شریف و ارزشمندی هستند و من برایشان احترام قائل هستم اما باور جمع قابل توجهی از ایشان با من بسیار متفاوت است که البته همین تفاوت برای من موجب پیشرفت و تبدیل به فرصت شده است.
اکثر قریب بهاتفاق فامیل من، علاوه بر اینکه از اساس ضد جمهوری اسلامی هستند، باورهایشان نیز در موارد تعیین کنندهای، از مبنا مشکل دارد.
تعدادی از دوستان پدرم و همچنین دوستان خودم در باورهایشان بهشدت سقوط کردند تا جایی که یکی از دوستان نزدیک من از سن بیستوچندسالگی شروع به ترجمه و تألیف کتابهای فراوان علیه خدا و دین نموده است بهطوریکه بعید میدانم کمتر ناباور ایرانی در داخل و خارج از کشور با مصاحبههای وی در رسانههایی مثل بیبیسی فارسی، رادیو زمانهی هلند و مقالاتش در رسانههای خارجی علیه دین و حتی ایران و نژاد ایرانی، آشنا نباشد.
خاطرات روشنگرانهای از وی و دیگر دوستان نزدیکم که در باورهایشان سقوط کردند دارم که امیدوارم در فرصت مناسب به آن بپردازم تا دیگران نیز بدانند دقیقاً چه عواملی باعث میشود برخی افراد به سمت انکار بدیهیات ازجمله انکار وجود خدا و حتی شک در وجود خودشان نیز پیش بروند.
هرگز لحظاتی که یکی از فامیلهای نزدیک، با خشم و عصبانیت به من میگفت: «کو؟ کو؟ خدا کجاست؟ آن را به من نشان بده تا ببینم (و به وی ایمان بیاورم)»؟ را فراموش نمیکنم.
البته با کمال خوشبختی بعد از گفتگوی توأم با ادب و مهربانی اینجانب با این فرد -که امیدوارم روزی متن کامل آن را منتشر کنم- وی صادقانه و با همهی وجود به سمت خدا برگشت و خشم او تبدیل به لطف و محبت بسیار زیاد به خدا و به تبع آن به من شد و بعد از مدتی کوتاه خود شاهد گشایشهای مالی و معنوی در زندگی او بودم که چطور وی بعد از تحمل رنجهای شدید و عجیب و غریب روحی، خانوادگی و مادی به آرامش و صفا رسید.
ادامه 👇🏻