برای تامل
حکیمی بر منبر رفت و گفت:
«روزی پسر بچه ای زندگی میکرد، بعد از گذشت ایامی جوان شد، ازدواج کرد و صاحب بچه ای شد، به سختی کار کرد و خانه و شغلی برای خود دست و پا کرد. حکیم مدتی سکوت کرد.
مردم ابتدا کمی صبر کردند، اما عاقبت با عصبانیت گفتند: که چی؟
حکیم با تاسف گفت: از خودتان بپرسید، این داستان زندگی خود شماست....
«راستی که چی؟»
تکرار خسته کننده روزمرگی تا کجا ادامه دارد؟
از هم اکنون تصمیم بگیریم و با بازتعریف اهداف خود، برای تعالی زندگی بکوشیم.
@ertebatmoaserdini
#انتخاب
#ارزش_عمر
#تصمیم_گیری
.