ارتباط موثر
🔷 تجربه‌ای از یک مدرس موفق و خلاق «تقلب» و یادگیری عمیق! به قلم: دکتر حامد صفایی‌پور تدریس را تما
📄 یک امتحان منطق و فلسفه از بچه‌های کلاس سوم ادبیات، امتحان پایانی فلسفه و منطق گرفتم. در سوال سوم، دانش‌آموز فیلسوف ما می‌بایست با خودش شطرنج بازی کند! یعنی یک‌بار نقش دوست بذله‌گویش را بازی کند و یکبار نقش خودش را! کلیدی ترین جملات در طول امتحان دربارۀ این سوال اینها بود: 👀 آقا! ما قانعش کردیم ولی این حرف تو گوشش نمیره! 👀 آقا! من از زبان این بذله‌گو یک چیزی گفتم که خودم نمی‌تونم جوابشو بدم! 👀 آقا! من تا حالا اینقدر حس بی‌اعتمادی به چیزهایی که می‌دانم را نداشته ام! ... می‌دانم که نمی دانم (و خنده‌ای از ته دل) 👀 آقا! این بذله‌گو سریع قانع شد! اشکالی نداره؟ و جواب من: به شرطی که در پاسخ دادن مغالطه پهلوان‌پنبه نکرده باشی! و دوستت به اندازه خودت عاقل باشد! 💡 در پایان امتحان، خستگی ‌ام در شد وقتی یکی از بچه‌ها گفت: خیلی لذت‌بخش بود! اصفهان؛ دبیرستان دخترانه فرزانگان؛ ۱۳۹۵ نویسنده: حامد صفایی‌پور سوال سوم در قسمت بعدی... @ertebatmoaserdini .