این پاسخ به پاس پاسداری یعقوب لیث از زبان پارسی به زبان زیبای مادری واژه آذین وازکاربردواژگان عربی پالایش شده است. باسپاسی ژرف ودرودی به سپیدی برف به شما برادرنیکگفتارونکوپندارم آموزگاربزرگِ ژاله اندیشی ومهرآذینی درپهنه ی دلیران بختیاری. همانگونه که گوینده ی آزاد ونکوزاد این پاره گفتاربه زیبایی گفت،سیستان نقش ژرف و آبگونی درتاریخ ایران دارا ست. در افسانه نگاری، که بی تردید، پندارنمایِ مردمان آداب دانِ هر پهنه ی زمانی وهمواره با راستی دمساز ودست کم با آن نزدیک است،رستمِ دستان پادشاهِ سترگی ،پهلوانی و سِلاح شوری،هماناسیستانی بود. اینکه میگویند گُردِ بزرگِ زابلستان بودوباشی افسانه ای داشته است، چون به راستی اش گواه ِبسنده ندارم، باخیره سری، درصدد پیوندآشکارش به زابل وسیستان نیستم ولی اینکه فردوسی بزرگ چرا درپیداکردن پهلوانی که بتواند حس بزرگنماییِ ادبی اش درگُردی وسلحشوری، ونیزخوی شایانِ پهلوانی راپوشش دهد سیستان را می گزیند،گواه آن است که رستم چه بوده،چه نبوده، سیستان وزابلستان، تاجِ تابشوَرِی برتارکِ ایران کیانسر شرفمند؛درآداب دانی(تمدن) ودلیری و رادی بوده است . یعقوب لیث سردودمان صفاریان اما، بی هیچ دستمایه ی افسانه ای؛ سیستانی(سکستانی) و بی هیچ تردیدی پادشاه ایران بوده است وزابل(درنگیانا، زرنگیانا،زَرنگ و زرنج) فخرپایتختی ایران دردوره ی 18 ساله ی پادشاهی یعقوب برایران رابرتارک دارد. نیزدرست تر از هر راستی است که پس ازسرنگونیِ طاهریانِ عرب به دست سیستانیان به سرداری یعقوب وبرادرش عمرو، یعقوب به پالایش زبان پارسی وپاک کردن این زبان از واژگان تازی برآمد . اوهمچنین اعراب ِچیره برایرانِ پارسی را ،ازهمه ی پهنه ی ایرانِ آن زمان _به جز پهنه ی آذرآبادگان _ تاراند وبا آنکه هدف ِچیرگی بر بغداد وپیوند ممالک عرب، به کشور کوروش را درسرداشت، بابی وفایی وبدسگالیِ ِروزگار،بیمار شد وآن گُرد سرمَچار ، درنزدیکی دزفول درگذشت. به نام کسی که دراین باره پژوهشهای راست آزما داشته ام باگوینده ی راستگوی آن پاره گفتار،سخت همباورم که پس ازآن پادشاهِ کشورخواه،ژاژخایان اورا گستاخ به دین مبین پنداشته برآرامگاه آن گُرد بزرگ،بی پروایی وبدتراز آن گستاخی کردند.... استادکمایی، دانشور دانش گسترِ آموزش وپرورش خوزستان راکه به این گروه مجازی سترگی و بودوباش بخشیده اند، به گواهی میگیرم که هنوزهم آرامگاه پادشاه یعقوب، آرامشگاهی غریب برای مردم بومی ،ولی،گَرد ِدیده ی ادیبان پارسی گرای ایرانی است. زیرا چنین به هموطنان عربمان باورانده اند که یعقوب یک اسلام زدا ازپیکره ی ایران پارسی،بیش نبوده است وآنکه شایسته ی ستایش و ورجاوندی است، محمدابن جعفر_ فرستاده ی خلیفه به بارگاه یعقوب است که آمده بود او را آزمندِ کشورسِتانیِ کامل ازخلیفه ی عربِ پادشاه ایران کند. وامابرای مردم سیستان و این شاگردِ آموزشگاه ادب پارسی، برگزیدن میان یعقوبِ سیستانیِ پارسی خو یا اعراب دین گستر ِِیکتاجو، کاری بی آژنگ نیست. سیستانیان تنها سرزمینی بوده اند که درسخت ترین دلپریشی هاهرگز بدگویی علی(ع) نکردند وازاین رو رهبرانقلاب تنها سیستان را به "تنگه احد ایران " وصف کرده اند. ازسوی دیگربه نام یک دلداده به زبان نیاکان، یعقوب رامیستایم چون اورا پالایشگر زبان پارسی ازعربی میدانم نه کشورگشایی برای گستاخی به دین. پرچم سیستان به احترام یعقوب بلند! اسلام عزیز از آژیدنِ بدخواه ،بی گزند. عشق سیستو را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید عشق سیستو پیشرو در نشر فرهنگ غنی سیستان 🔹کانال عشق سیستو در شبکه‌ها و پیام رسان های اجتماعی ✅ سروش: sapp.ir/ESHGHE30STO ✅ ایتا: Eitaa.ir/ESHGHE30STO ✅ اینستاگرام: instagram.com/ESHGHE.30STO ✅ روبیکا http://rubika.ir/ESHGHE30STO ✅ تلگرام https://t.me/ESHGHE30STO