🖕ادامه از صفحه قبل👇 همچنان سراسیمه رانندگی میکردم که خودم رابه بیمارستان برسانم ،همسرم لحظه به لحظه تذکر میداد که آرام رانندگی کنم که حادثه دیگری برای خود ماپیش نیاید، اما دربین را به عالم و آدم زنگ میزدم که بفکردومی باشند که حداقل ایشان تلف نشود، نهایتاً به بیمارستان رسیدم ،چندنفردیگرازبستگان که خبر بستری شدن بچه ها راشنیده بودند برای کمک واعلام همدردی در بیمارستان حضورداشتند ،من نفهمیدم چطوری وارد اورژانس بیمارستان شدم ،فرزند وعروسم خیلی گریه وبیتابی می کردند ،همدیگررادربغل گرفتیم وزارزارگریه کردیم ،درلابلای دردل عروسم که به سبک رباعی سیستانی اذهان میکرد ومیگفت ،عمو پزشک اورژانس وکادرپرستاری به دلیل عدم رسیدگی بچه من راکشتند،بچه من بایک استفراغ مرد،بچه که استفراغ کرد نتوانستند ساکشن کنند ،استفراغ تخلیه نشد وارد ریه ها شد ،بچه من راخفه کرد،عموپزشک اورژانس خانم کم تجربه ای بود که بجای اقدام درمانی دست پاچه شده و فقط درگوشی از اینترنت اطلاعات میگرفت،اینها پزشک متخصص ازبخش اطفال احضار نکردند،دکتراطفال نبود ویااطلاع ندادند واگرامد باتاخیر بود که بچه تلف شد،عمو قبل از فوت پرستارها بلد نبودند سرم وصل کنند،دست وپاهای بچه نازدردانه من را سوراخ سوراخ کردن ،بچه من بخاطر عدم رسیدگی مرد وهی گریه مکرد وماگریه میکردیم ،باعصبانیت به سمت ایستگاه پرستاری رفتم ودادوبیداد کردم که حداقل بچه دوم رابه بخش اطفال انتقال دهید یا آمبولانس وپزشک باهزینه شخصی خودم بدهید تابه زاهدان انتقال دهند اما کدام گوش شنوا،نگزارید این تلف شود وهزارویک ضجه والتماس دیگر،اما انگاراین کشتارهای بیرحمانه در بیمارستان زابل برای شان عادی است،خیلی از بالاسر ی بیماران دیگر دورماجمع شدند . می‌گفتند حاجی بچه رانگذار برای این قاتلا این راسریع به زاهدان ببر،اما دلهره وترس داشتم ،که اگر رضایت دهم ممکن دارد دربین راه اتفاق دیگری بیفتد ،درنهایت بچه رابه بخش Nlcuانتقال دادند ،هوای زابل درروزعید خیلی گرم بود جنازه نازدردانه فوت شده مارابه سردخانه انتقال دادند، مراحل تسویه حساب را انجام دادیم ،باتوجه به قتل مرتکب شده در بیمارستان پول خوبی هم ازما گرفتند ،برای ترخیص وتحویل جنازه اقدام کردیم ،گفتند بایستی پزشکی قانونی ببیند ،حالا کجا بایستی پزشک قانونی را درروزتعطیلی پیداکرد ،هرچه تلاش کردم کسی جواب نداد ،به سوپروایزر بیمارستان مراجعه وکمک خواستم ،گفتند به مسول سردخانه مراجعه کنید ایشان باپزشک قانونی ویانماینده ایشان درتماس است ،ازاین حرف وعدم حساب وکتاب بیمارستان قبطه خوردم وبه جان مسولین دانشگاه علوم‌پزشکی زابل وریاست بیمارستان دعاکردم، وحیفم آمد به خونهای پاک شهدای ازدست رفته برای این آقایان بی مسولیت که خون انسان‌ها رامیخورند وبه جای رسیده اند ،برای تحویل جنازه طفل به سردخانه ومسولش رفتم، چندجای تماس گرفت گفتند پزشکی قانونی رفته زاهدان وشما دوشنبه مراجعه کنید ،بدتربه هم ریختم وعصبانی شدم ،به حدی که میخواستم بیمارستان رابه آتش بکشم ،مجبورشدم متوصل به یکی ازفرماندها ن شهر شوم تا موضوع پزشک قانونی را ازطریق دادستان شهر پیگیری کند ،ایشان هم تلاش کرد بازهم جواب ندادند ،با نمایند زابل دکتر سرگزی تماس گرفتم وعرض وحال وبی مسولیتی بیمارستان ومجموعه ونبود پزشک راگزارش کردم وحرفهای بین ماردوبدل شد ،ایشان قول پیگیری داد،ساعتی منتظر بودم پزشک قانونی به سفارش نماینده بامن تماس گرفت وشرح حال فوت بچه راخواست، ومن ازپرونده ونظرپزشک وعکس ازجنازه طفل مظلومم بنا به درخواستش درسروش به شماره ایشان ارسال کردم تابعدازگرفتن کارت شناسایی تاروزدوشنبه وتسویه حساب اجازه ترخیص دادند، دلم خیلی درد داشت بادکتر شهریاری رییس کمیسیون بهداشت و درمان ونماینده زاهدان تماس گرفتم ووضعیت نابسامان بیمارستان زابل را بعرض رساندم ،قول رسیدگی برای دلخوشی من داد اما بانظرسنجی که باتعدادی ازمردم کردم همه شان می گفتند نمایندگان ازاین حرفها خیلی میزنند اما بیفایده است،با نماینده دیگرزابل آقای دکتر دهمرده تماس گرفتم جوابم رانداد اماپیامی گذاشتم ازاین نماینده باکفایتمان هم آبی دراسیاب نریخت وحتی پاسخی نداد، سایر مدیران شهرستان ازجمله فرماندار،رییس دانشگاه ،رییس بیمارستان ،نمایندگان درعالم بیخیالی هستند واین همه قتل وبی مسولتی مسولینی که باپارتی بازی سرکارآمده وعدم برخوردبا آنها بصورت عادی درآمده، اینجا مردم مظلوم سیستان هستند که چندسال باخشکسالی دست وپنجه نرم میکنند وباتوفانهای وریزگردها جان بهترین عزیزان خودراازدست میدهند ،وناگفته نماند که دوروزقبل ازحادثه طوفان درسیستان نفس گیربوده که تعدای ازمردم راراهی بیمارستان میکند،به من گفتند شکایت کن اما بیفایده است ،چندماه بایستی دوندگی کرد اخرش باتذکرکتبی وجابجایی محل کار تنبیه میکنند درکانال عشق سیستو عضو شوید ✅ «عشق سیستو» 🌹 @ESHGHE30STO