خوش به حالت زودتر از پیش ما رفتی پدر دخترانت را ندیدی در بیابان در به در گفته بودی که نمی جنگند در ماه حرام ما کتک خوردیم اما از محرم تا صفر لب به نان خشک باید می زد آیا دخترت؟ ما غذای خوب می خوردیم قبل از این سفر دوست دارم گوشواری که خریدی را ولی هرچه را دشمن غنیمت می برد دیگر نخر شامیان گفتند به مادربزرگت رفته ای مثل من مادربزرگم سوخت در آتش مگر؟ من فقط دلشوره ام گهواره ی خالی اوست راستی بابا تو داری از علی اصغر خبر؟ من سرت را پس گرفتم با بهانه گیری ام فرق دارد گریه کردن های دختر با پسر در تنور آن قدر ماندی که تو را نشناختم صورت من سوخت اما صورت تو بیشتر چند روزی که نبودی مردم از دلتنگی ات بعد از این هر جا که رفتی دخترت را هم ببر #شایان_مصلح #شعر شهادت #حضرت_رقیه سلام الله علیها رو تسلیت عرض میکنم عشق آباد خبر @eshkabar