هدایت شده از لقمه کتابی با شهدا
بخشی از کتاب آخرین نماز در حلب: (الف- موقع- هم‌رزم شهید)🗣 اذان به وقت حلب بعد از دو هفته از شهادتش ، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمه‌های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم. دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است... سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد… روی صفحه نوشته بود: «اذان به وقت حلب» . . . ═══✼🍃🌹🍃✼══ https://eitaa.com/joinchat/3420914148C212a719127 ═══✼🍃🌹🍃✼══